نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 156
نظرشان
اين بود كه در بيرون مدينه و در ميدانى باز با دشمن روبهرو شوند. رسول خدا (ص) نظر
اكثريت را پذيرفت و آماده خروج از شهر شد «1».
منافقان
از كسانى بودند كه نظرشان جنگ در داخل مدينه بود. آنها وقتى ديدند پيامبر (ص) به
نظر اكثريت ترتيب اثر داد، به مخالفت برخاسته، از شركت در جنگ خوددارى ورزيدند.
آنان با تبليغات سوء خود توانستند 13 سپاه را از بين راه برگردانند.
وقتى يكى
از بزرگان صحابه آنان را مورد نكوهش قرار داد، گفتند: اگر مىدانستيم كه جنگى رخ
مىدهد شما را وانمىگذاشتيم. ولى بر ما روشن است كه جنگى در نخواهد گرفت. آن
صحابى بزرگوار كه چنين ديد گفت: خداوند شما را دور كرده؛ اى دشمنان خدا! هر آينه
خداوند پيامبرش را از شما بىنياز خواهد ساخت «2».
اين كار
عبدالله از منزلت وى در ميان مردم كاست. او تا بيش از جنگ احد هر جمعه به مسجد
مىآمد و در جايگاهى كه ويژه او بود مىايستاد و مردم را پند مىداد و به پيروى از
رسول خدا فرا مىخواند، اما جنگ احد، نفاق وى را آشكار ساخت و از آن پس مسلمانان
اجازه ندادند كه گفتههاى پيشين خود را در مسجد تكرار كند. در اولين جمعه بعد از
احد مسلمانان او را از جايگاهش به زير كشيدند و گفتند: تو را نمىرسد كه در چنين
جايگاهى سخن بگويى. عبدالله با ناراحتى از مسجد خارج شد. يكى از انصار وى را ديد و
چون از داستان با خبر شد به او گفت: بيا نزد رسول خدا (ص) برويم، شايد براى تو از
خداوند درخواست آمرزش كند. عبدالله پاسخ داد: مرا به درخواست بخشش او نيازى نيست؛
سپس در گوشه مسجد نشست «3».
خندق:
جنگ خندق
با چنان تداركى از جانب مشركان آغاز شد كه اگر تدبير سلمان فارسى براى كندن خندق
برگرد مدينه نبود، چه بسا فاجعهاى بدتر از جنگ احد پيش مىآمد.
بنابراين،
كندن خندق و به پايان رساندن كار، پيش از آمدن مشركان اهميت بسيارى
---------------
(1) - سيرۀ ابن هشام، ج 3، ص 67-68
(2) - همان
(3) - همان،
ص 111
نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 156