نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 51
قرآن
خواند. او داوطلب شد كه در ميان مردم قريش قرآن بخواند، ولى يارانش به او گفتند:
بگذار ديگرى اين كار را انجام دهد، چون تو قبيلهاى ندارى كه در مقابل تعرض آنان
از تو حمايت كند. ابن مسعود گفت: بگذاريد بروم كه خدا از من حمايت مىكند.
آنگاه
به مقام ابراهيم آمد و قريشيان در مجلس جمع بودند. ابنمسعود با صداى بلند شروع به
خواندان آيههايى از سوره «الرحمن» كرد. قريش كه چنين ديدند، وى را به باد كتك
گرفته، چهرهاش را خونين كردند. ياران عبداللَّه به او گفتند: بيم داشتيم كه با تو
چنين كنند. او در پاسخ گفت: دشمنان خدا هرگز مانند امروز در نظر من خوار نبودهاند
و اگر بخواهيد فردا نيز اين كار را تكرار مىكنم. «1»
نمونههايى
از اين قبيل در تاريخ تبليغ رسول خدا (ص) فراوان است كه مشركان پاسخ آن حضرت را يا
با حرفهاى نادرست و غيرمنطقى مىدادند يا به كتك و شكنجه دست مىزدند.
روزى
تعدادى از قريش نزد رسول خدا (ص) آمده، گفتند: اى محمد! به خدايان ما بد گفتى،
خردمندان ما را متهم به سفاهت كردى، مردم را پراكنده ساختى، اگر مال مىخواهى به
تو مىدهيم، بزرگى مىخواهى سرور ما باش، و اگر مريضى درمانت مىكنيم. رسول خدا
(ص) پاسخ داد: هيچ كدام اينها نيست، بلكه خداوند مرا به پيامبرى نزد شما فرستاد و
كتابى بر من نازل كرد. اگر آنچه را مىگويم بپذيريد، بهترين بهره را در دنيا و
آخرت مىبريد و اگر نپذيرفتيد، صبر مىكنم تا خداوند ميان من و شما حكم كند.
گفتند:
پس از خداوند بخواه تا فرشتهاى از آسمان بفرستد كه تو را تصديق كند و ما را صاحب
گنج و باغ و قصر طلايى كند يا ما را با عذاب آسمانى نابود كند. در اين ميان،
ابوجهل گفت: من با خدا عهد مىكنم كه سنگى بردارم تا هر وقت به سجده رفت بر سرش
بكوبم. «2»
براستى
كه مبارزه با بىمنطقى بس دشوار است. رسول خدا (ص) كه در برابر بزرگترين مشكلات خم
به ابرو نمىآورد، از اين بىمنطقيها اندوهگين مىشد.
---------------
(1) . تاريخ
طبرى، ترجمۀ پاينده، ج 3، ص 877
(2) . بحارالانوار، ج 18، ص
201
نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 51