responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 83

اعلام شعاير اسلامى در مكه‌

مردم مكه كه از آغاز با اسلام در ستيز بودند چيزى از تعاليم آن را زمانى كه پيامبرخدا (ص) در ميانشان بود نياموخته بودند از اين‌رو حضرت رسول (ص) پس از دستيابى به پيروزى و برچيدن بتها از درون كعبه مردم را مورد خطاب قرار داد و چنين فرمود:

بدانيد كه هر خونى و مالى و افتخار موروثى كه در جاهليت بوده‌است، زير اين دو پاى من نهاده شده مگر خادمى كعبه و آب دادن حاجيان كه اين دو منصب به صاحبانش باز داده شود. بدانيد كه مكّه به حرمت خدا محترم است و پيش از من براى كسى حلال نشد و پس از من هم براى كسى حلال نمى‌شود. تنها ساعتى از روز بر من حلال شد و سپس بسته گشت و تا روز قيامت حرام است. گياه تازه‌اش را نبايد چيد، درختش را نبايد بريد و شكارش را نبايد رماند و پيداشده‌اش حلال نيست، مگر براى سراغ گيرنده (كسى كه گم كرده). بدانيد كه در كشتن شبه‌عمد ديه‌اى است سخت گرفته شده و فرزند از آنِ صاحب بستر است و براى زناكار سنگ. سپس فرمود:

براستى چه زشت همسايگانى بوديد براى پيامبر. برويد كه شما آزاد شدگانيد. [1]

آرى رسول خدا (ص) شهر مكه را با قدرت نظامى گشود، اما قلب ساكنان آن را با گذشت و بزرگوارى تسخير كرد. اين بود كه پس از فتح شهر، مردم دسته دسته اسلام آوردند. مكّه آخرين دژ كفر و شرك بود. با شكستن اين دژ، اميّد تمام مخالفان به نوميدى گراييد. تنها مقاومت مهمى كه از اين پس صورت گرفت در شهر طائف بود كه آن هم فايده‌اى نداشت. اين فتح، عظمت اسلام را بر همگان روشن ساخت. يك سال پس از اين فتح بود كه هيأتهاى نمايندگى از سراسر جزيرةالعرب راهى مدينه شدند و پس از اسلام آوردن، خود را تسليم حكومت مركزى كردند.


[1] بحارالانوا ر، ج 21، ص 105-106

نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 83
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست