خوف
آن باشد كه تسلط بر بلاد مسلمين پيدا كنند، دفاع- به هر نحو كه ممكن است- و قطع
ايادى اجانب- چه عمّال داخلى باشند يا خارجى- بر مسلمانان واجب است. (م 2829)
2-
اگر در روابط سياسى بين دولتهاى اسلامى ودول اجانب، خوف آن باشد كه اجانب بر
ممالك اسلامى تسلّط پيدا كنند، اگر چه تسلّط سياسى و اقتصادى باشد، بر مسلمانان
لازم است كه با اين نحو روابط مخالفت كنند و دول اسلامى را به قطع اين گونه روابط
الزام كنند. (م 2830)
3-
اگر عقد رابطه- چه سياسى و چه تجارى- بين يكى از دول اسلامى و اجانب، مخالف مصلحت
اسلام و مسلمانان باشد، اين گونه رابطه جايز نيست و اگر دولتى به آن اقدام نمود،
بر ساير دول اسلامى واجب است آن را- به هر نحو كه ممكن است- به قطع رابطه الزام
كنند. (م 2832)
4-
اگر بعضى رؤساى ممالك اسلامى يا بعضى وكلا ... موجب بسط نفوذ- سياسى، يا اقتصادى،
يا نظامى- اجانب كه مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است شود، به واسطه اين خيانت، از
مقامى كه دارد- هر مقامى باشد- منعزل است ... و بر مسلمانان لازم است او را به هر
نحو كه ممكن شود، مجازات كنند. (م 2833)
5-
روابط تجارى و سياسى با بعض دول كه آلت دست دولتهاى بزرگ جائر هستند، از قبيل
دولت اسرائيل، جايز نيست؛ و بر مسلمانان لازم است كه به هر نحو ممكن است، با اين
نحو روابط مخالفت كنند و بازرگانانى كه با اسرائيل و عمّال اسرائيل روابط تجارى
دارند، خائن به اسلام ومسلمانان و كمك كار به هدم احكام هستند و بر مسلمانان لازم
است با اين خيانت كاران- چه دولتها و چه تجّار- قطع رابطه كنند و آنها