1- اگر مرتهن از طرف راهن براى فروختن رهن و برداشتن
طلب خود از آن وكيل باشد، مىتواند بدون مراجعه به راهن آن را بفروشد و حقش را
بردارد.
2- در صورتى كه مرتهن براى فروش رهن وكيل نباشد، بايد
از راهن بخواهد كه دين او را با فروش رهن، يا با وكيل كردن او در فروش آن بپردازد.
3- چنانچه راهن از پرداخت بدهى و فروش رهن خوددارى
نمايد، مرتهن به حاكم شرع مراجعه مىكند، تا حقش را بگيرد.
4- درصورت نبودن حاكم يا ممكن نبودن اذن او (براى
فروش) مرتهن رهن را فروخته، حقّ خود را از آن برمىدارد و اگر بيشتر از حقش باشد،
زيادى آن در دست او امانت است و بايد به صاحبش برگرداند. [1]
رهن و اجاره
آنچه امروزه به صورت رهن متداول شده كه شخص مبلغى پول
به صاحبخانه مىدهد و خانه او را رهن مىكند و در مقابل، اجاره بهاى كمترى
مىپردازد، تعبيرى مسامحى است و قرارداد اجاره در اين صورت به جهت ربايى بودن دچار
اشكال مىشود و براى اين كه چنين اشكالى رخ ندهد، لازم است در ضمن اجاره شرط شود
كه مبلغى به صاحبخانه قرض يا وديعه داده شود، در اين صورت- اگر چه اجاره بها از
اين جهت كمتر گرفته شود- قرارداد بىعيب خواهد بود.
جهت روشنتر شدن مسأله به چند استفتا اشاره مىكنيم.
1- شخصى مبلغ پنجاه هزارتومان به صاحب خانهاى داده
كه دو اتاق را رهن كند و ديگر اجاره نمىدهد چه صورت دارد؟
جواب- محكوم
به حكم رباست و اگر در اتاق تصرّف كند اجرةالمثل را ضامن است. [2]
2- شخصى خانهاى را به مبلغ ماهيانه پنج هزار و پانصد
تومان اجاره مىنمايد و مبلغ