يا مسح كند و
مواردى كه امكان ندارد، دستِ تر بر جبيره بكشد. بنابر اين:
1- اگر زخم يا
شكستگى در صورت و دستها است و روى آن باز است و آب ريختن روى آن ضرر دارد، اگر
اطراف آن را بشويد كافى است. (م 325)
2- اگر زخم يا
شكستگى در جلوى سر يا روى پاها است و روى آن باز است. چنان چه نتواند آن را مسح
كند، بايد پارچه پاكى روى آن بگذارد و روى پارچه را با ترى آب وضو كه در دست
مانده، مسح كند. (م 326)
3- اگر زخم يا
شكستگى در صورت يا دستها باشد و بشود روى آن را باز كرد، چنان چه ريختن آب ضرر
دارد و كشيدن دستِتر ضرر ندارد، واجب است دستِ تر روى آن بكشد. (م 328)
4- اگر نمىشود
روى زخم را باز كرد، ولى زخم و چيزى كه روى آن گذاشته پاك است و رسانيدن آب به زخم
ممكن است و ضرر و زحمت و مشقت هم ندارد، بايد آب را به روى زخم برساند. (م 329)
5- اگر زخم يا چيزى
كه روى آن گذاشته نجس است، چنان چه آب كشيدن آن و رساندن آب به روى زخم بدون زحمت
و مشقت ممكن باشد، بايد آن را آب بكشد و موقع وضو آب را به زخم برساند. (م 329)
6- در صورتى كه
آب براى زخم ضرر دارد، يا آن كه رساندن آب به روى زخم ممكن نيست، يا زخم نجس است و
نمىشود آن را آب كشيد، بايد اطراف زخم را بشويد. (م 329)
7- كسى كه در كف
دست و انگشتها جبيره دارد و در موقع وضو دست تر روى آن كشيده است. مىتواند سر و
پا را با همان رطوبت مسح كند، يا از جاهاى ديگر وضو رطوبت بگيرد. (م 332)
چند
مسأله
1- اگر جبيره
بيشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممكن نيست، بايد به دستور جبيره
عمل كند و بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد. (م 335)
2- اگر جبيره،
تمام صورت يا تمام يكى از دستها را فرا گرفته باشد باز احكام جبيره