الف- رسيدن به حّد نصاب (207/ 847 كيلو گرم) پس از كسر
هزينههاى توليد محصول (م 1864)
ب- تملّك؛ مثلاينكه خود انسان، كشاورز يا كارنده درخت
باشد يا اينكه زراعت قبل از انعقاد دانه و درخت قبل از ميوهدادن به واسطهخريدن
بهاو منتقل شود. (م 1868 و 1869 و 1853)
2- زمان وجوب زكات غلّات؛ به شرح زير است:
الف- زكات گندم و جو وقتى واجب مىشود كه به آنها گندم و
جو گفته شود.
ب- زكات كشمش بنابراحتياط واجب وقتى مىشود كه «غوره» است.
ج- زكاتخرما وقتىكه قدرى خشك شد كه به او «تمر» بگويند،
واجبمىشود. (م 1858)
3- زمان دادن زكات غلّات؛ به شرح زير است:
الف- گندم و جو موقع خرمن شدن و جداكردن كاه آنها
ب- خرما و كشمش وقتى كه خشك شده باشند. (م 1858)
بر ايناساس، كسىكه از طرف حاكمشرع، مأمور جمع آورى زكات
است، موقع خرمن كه گندم و جو را از كاه جدامىكنند و بعداز خشكشدنخرما وانگور
مىتواند زكاترامطالبهكند و اگر مالكندهد و چيزى كه زكات آن واجبشده، از
بينبرود بايد عوض آن را بدهد. (م 1867)
4- مقدار زكات غلّات؛ به شرح زير است:
الف- ديمى^ محصول
ب- آبى^^ محصول. (م 1875)
يك نكته
مخارجى را كه براى گندم، جو، خرما و انگور كرده است (حتى
مقدارى از قيمت اسباب و لباس راكه به واسطه زراعت كم شده)، مىتواند از حاصل، كسر
كند و چنانچه پيش از كمكردن اينها به حّد نصاب برسد، بايد زكات باقىمانده آن را
بدهد. (م 1880)
^- دِیمِی ِیعنِی با آب باران
(گلپاِیگانِی ره) و نهر) آبِیارِی شده.
^^- آبِی آن است که با دلو و مانند آن (با موتور از
چاه آب) آبِیارِی شده باشد نه باران.