2- قطع قسمتى از
آن، با حروف معجم [2] بررسى مىشود و ديه بر تمام آنها به طور مساوى تقسيم
مىگردد. بنابراين، اگر قدرت تكلّم بر همه حروف معجم از بين برود، ديه كامل دارد و
چنانچه قدرت تكلّم بر برخى از آنها از بين برود، فقط پرداخت سهم از بين رفته واجب
است [3].
3- آنچه در (صحت
و نقص) زبان شخص سالم معتبر است، مقدار از بين رفتن تكلّم بر حروف است، نه مقدار
مساحت زبان. بنابراين، اگر نصف زبان قطع شده، ولى قدرت تكلّم بر حروف از بين
رود، ديه به او تعلق
مىگيرد و چنانچه ربع زبان بريده شود، ولى قدرت تكلم بر حروف از بين
رود، ديه به او تعلق
مىگيرد [4].
4- اگر با
جنايت، قدرت تكلم بر حرفى از بين نرود، اما زبانش سنگين يا تندگو گردد، به صورتى
كه عيب شمرده شود، جانى بايد ارش بپردازد [5].
5- بريدن زبان
بچه پيش از رسيدن به حدّ سخن گفتن، ديه كامل دارد و اگر به آن حد رسيده، ولى به
سخن نيامده باشد، ديه دارد [6].
2- در قطع قسمتى
از زبان او، (پرداخت ديه) به حساب مساحت آن است [8].
1- همان، مسأله 1.
2- حروف معجم در
عربِی 28 حرف است و دِیه بر آنها تقسِیم مِیشود و حروف معجم
غِیر عربِی ـ هر زبانِی که باشد ـ ظاهر آن است که بطور مساوِی
بر آنها توزِیع مِیشود.