1- اگر يكى از شكهاى صحيح براى انسان پيش آيد نبايد نماز را بشكند و
چنانچه نماز را بشكند معصيت كرده است، پس اگر پيش از انجام كارى كه نماز را باطل
مىكند مثل روگرداندن از قبله، نماز را از سر گيرد نماز دوّمش هم باطل است و اگر
بعد از انجام كارى كه نماز را باطل مىكند، مشغول نماز شود نماز دوّمش صحيح است.
(م 1200)
2- وقتى يكى از شكهاى صحيح براى انسان پيش آيد چنان كه گفته شد، بايد فكر
كند ^، ولى اگر چيزهايى كه به واسطه آنها ممكن است يقين يا گمان به يك طرف شك پيدا
شود، از بين نمىرود، چنانچه كمى بعد فكر كند، اشكال ندارد، مثلًا اگر در سجده شك
كند مىتواند تا بعد از سجده، فكر كردن را تأخير بيندازد. (م 1202)
3- اگر اول گمانش به يك طرف بيشتر باشد، بعد دو طرف در نظر او مساوى شود،
بايد به دستور شك عمل نمايد و اگر اول دو طرف در نظر او مساوى باشد و به طرفى كه
وظيفه اوست بنا بگذارد، بعد گمانش به طرف ديگر برود، بايد همان طرف را بگيرد و
نماز را تمام كند. (م 1203)
شكهاى غير معتبر
منظور از «شكهاى غيرمعتبر» شكهايى است كه نبايد به آنها اعتنا كرد.
^- براِی فکر
کردن باِید از انجام افعال نماز بطور موقّت خوددارِی کند؛ اما اگر
بخواهد فکر کردن را تأخِیر بِیندازد و به انجام فعلِی از افعال
نماز مشغول شود، در صورتِی که انجام آن فعل لطمهاِی به صورت شک
نمِیزند، اشکالِی ندارد.