روايات فراوانى داريم كه براى اختصار به نقل سه روايت اكتفا مىكنيم:
امام سجّاد 7 مىفرمايد:
«اگر كسى به اندازه حضرت نوح پيغمبر 7 ... عمر كند و در بين ركن و مقام
روزها را روزه گرفته و شبها را تا صبح عبادت كند، ولى بدون ولايت ما خداوند را
ملاقات كند اعمالش هيچ نفعى به حالش ندارد. [1]»
و در روايت ديگر فرمود: هيچ يك از اعمالش هرگز پذيرفته نمىشود. [2]
امام باقر 7 مىفرمايد:
«كُلُّ مَنْ دانَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بِعِبادَةٍ يَجْهَدُ
فيها نَفْسَهُ وَ لا امامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْيُهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ ....»[3]
كسى كه به خداوند ايمان داشته و در اين راه عبادتهاى جانفرسا نمايد، ولى
رهبر الهى نداشته باشد، تلاش و عبادتش مقبول نيست.
هر كس ولايت و رهبرى مارا نپذيرد، خداوند هم عمل او را نخواهد پذيرفت.
آرى، ولايت به تمام اعمال ما جهت و ارزش مىدهد و اگر رهبر جامعه الهى خوب
باشد، روز به روز به رشد مادى و معنوى او افزوده مىشود. به عكس اگر طاغوت باشد
روز به روز به طرف سقوط خواهد رفت. اين است كه اسلام، فراوان به مسأله رهبرى سفارش
كرده و به آن اهميّت داده است؛ در روايات مىخوانيم: