مربوط به زنان آگاه نيستند، آنها هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود. [1]

فلسفه حجاب در اسلام‌

فلسفه پوشش و حجاب زن در اسلام چند چيز است:

1- آرامش روانى‌

نبودن حريم ميان زن و مرد معاشرتهاى بى بند وبار، هيجانها و التهابهاى جنسى را فزونى مى‌بخشد و مردان و به ويژه جوانان را در يك حال تحريك دائم قرار مى‌دهد و گاه سرچشمه امراض روانى مى‌گردد؛ در حالى كه اسلام مى‌خواهد مردان و زنان مسلمان روحى آرام و اعصابى سالم داشته باشند.

اما علت اينكه در اسلام، دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است، اين است كه ميل به خود نمايى و خود آرايى مخصوص زنان است. زن است كه به حكم طبيعت خاص خود مى‌خواهد دلبرى كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسير سازد. از اين رو، دستور پوشش براى آنان مقرر شده است.

2- استحكام پيوند خانوادگى‌

اختصاص يافتن استمتاعات و التذاذهاى جنسى به محيط خانوادگى و در چارچوب ازدواج مشروع، پيوند زن و شوهرى را محكم مى‌سازد و موجب اتصال بيشتر زوجين به يكديگر مى‌شود. آمارهاى قطعى و مستند نشان مى‌دهد كه با افزايش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسستگى زندگى زناشويى به طور مداوم بالا رفته و امر مقدس ازدواج را براى جوانان به صورت يك محدوديت در آورده است كه همواره از آن گريزانند.

3- استوارى اجتماع‌

برهنگى و بى حجابى يكى از عوامل مهم در تزلزل پايه‌هاى استوارى اجتماع است.

تضعيف نيروى كار و فعاليت اجتماع، افزايش فرزندان نامشروع و ... از عواقب بى‌توجهى به حريم ميان زن و مرد در اجتماع است. مطالعات جديد دانشمندان نشان مى‌دهد كه در مدارسى كه در آن دختر و پسر با هم درس مى‌خوانند و مراكزى كه مرد و زن در آن كار

[1] . سوره نور، آيه 31