فقها در اين كتاب ، موجبات آزادى بردگان را مورد بحث
و بررسى قرار داده و آن را درچهار چيز خلاصه كرده اند:
1 ـ مباشرت : منظور اين است كه مالك براى اداى كفّاره
يا براى رضاى خدا، برده اى را آزاد مى كند.
2 ـ سـرايـت : اگـر بـرده اى يـك قسمت از او آزاد شد،
همين آزادى جزئى به كلّ او سرايت مى كند؛ به اين ترتيب كه قيمت بقيه آن را نيز كسى
يا خودش مى پردازد و آزاد مى شود.
3 ـ مـلك : مـنـظـور ايـن اسـت كه اگر برده اى را پدر
يا مادر يا جدّ و جدّه ـ هر چه بالا رود ـ و يا يـكـى از فـرزنـدان و فـرزنـد
زادگـان ـ هـر چـه پـايين رود ـ مالك شود، به خودى خود آزاد مى گردد.
4 ـ عـوارض : اگـر بـرده اى بـه بـرخـى از عـوارض مثل
كورى يا جذام مبتلا شود، خود به خود آزاد مى گردد.[1]
بـا هـمين روش صحيحى كه دين مقدس اسلام براى از بين
بردن برده دارى به كار گرفت ، در نهايت ، منجر به آزادى بسيارى از بردگان و كم رنگ
شدن برده دارى در جهان شد.