نام کتاب : بیت المال و حقوق آن نویسنده : بینش، عبدالحسین جلد : 1 صفحه : 76
درهم پيش او ريخته است و جمعيتى نيز پيرامونش نشسته
در انتظار تقسيماند. پرسيد:
- اين چه مالى است؟ از كجاست و مصرفش چيست؟
- صد هزار درهم است. از جايى آوردهاند و منتظرم
مقدار ديگرى هم بر آن افزوده شود، تا بعد در اين باره تصميم بگيرم.
- صد هزار در هم بيشتر است يا چهار دينار؟
- البته صد هزار درهم.
- آيا به ياد دارى آن شبى را كه با هم خدمت پيامبر
6 شرفياب شديم. حضرت به اندازهاى ناراحت بود كه جواب سلام ما
را هم درست نداد. اما روز بعد كه خدمتش رسيديم، او را خوشحال يافتيم. گفتيم پدر و
مادرمان به قربانت. ديشب شما را چنان اندوهناك ديديم و امروز چنين خندانيد؟ فرمود:
آرى، ديشب چهار دينار، از بيتالمال مسلمين نزد من بود كه تقسيم نكرده بودم. مىترسيدم
اجلم فرا رسد و اين مال نزد من تلف شود. اما امروز به مصرف رسانيدهام و خوشوقتم. [1]
درباره امير مؤمنان، على 7 نقل شده است كه
روزى وارد بيتالمال بصره شد. پس از مشاهده مقدارى مال در آنجا فرمود: در حالى كه
مردم نيازمندند، چرا بايد اين مال در اينجا باشد؟ آنگاه دستور تقسيم آن را صادر
كرد و سپس فرمان داد تا محل بيتالمال را آب و جارو زدند و در آن نماز خواند. [2]
[1] - پيغمبر و ياران را بشناسيد، محمدعلى
عالمى دامغانى، ج 1، ص 54-55