انتقال مىيابد. در فقه اسلامى، معناى
اين واژه گسترش يافته، برخى از حقوق را نيز شامل مىشود؛ مثل حقّ قصاص، حقّ فسخ [1]
و .... نظر به اين كه احكام و فروع مسائل ارث فراوان است و در فقه، كتاب مستقلّى
به آن اختصاص يافته، در اينجا تنها به بيان كيفيت وراثت زن و شوهر بسنده مىكنيم
با يادآورى اين نكته كه؛ موجبات ارث از نظر اسلام بر دو گونه است؛ نَسَبى كه داراى
سه مرتبه است؛ 1- پدر و مادر، فرزندان و نوادگان، 2- پدربزرگ و مادربزرگ و ديگر
اجداد و برادر و خواهر و فرزندانشان، 3- عمو و عمّه و خاله و دايى وفرزندانشان و
سببى كه با زوجيّت و ولا، تحقّق مىيابد و ولا نيز سه مرتبه دارد؛ 1- ولاى عتق
(آزاد كردن برده)، 2- ولاى ضمان جريره (پيمان بيمه حوادث در برابر ارث)، 3- ولاى
امامت. [2]
ارث زن و شوهر
زن و شوهر بهموجب زوجيت با دو شرط از
يكديگر ارث مىبرند؛ 1- زن در عقد دائمى مرد باشد و در ازدواج موقت زن و شوهر از
يكديگر ارث نمىبرند. 2- زن در قيد زناشويى شوهر باشد. [3]
نمودار زير، چگونگى ارث بردن زن و شوهر
را از يكديگر نشان مىدهد.
[1]. ر. ك: المنجد، واژۀ ورث و دائرةالمعارف تشيع، ج 2، ص 57
[3] . تحرير الوسيله، ج 2،
ص 396، مسأله 1 و 2. (زنى كه در عدّۀ طلاق رجعى بهسر مىبرد، حق ارث دارد، چنانكه اگر در اين ايام بميرد، شوهرش
نيز از او ارث مىبرد.)