بلكه
انسان از وضع خويش به خوبى آگاه است؛ گرچه براى خود عذرهايى بتراشد.
اگر
انسان، وجدان خويش را زير پا نگذارد و به بهانهجويى روى نياورد، در همه صحنههاى
زندگى، هر كارى را به نحو احسن انجام مىدهد؛ از جمله:
1- در
انجام كار، براى خود امتيازى قائل نمىشود و همانطور كه براى خود، كار مىكند،
براى ديگران نيز چنين مىكند.
2- ساعات
كارى را بهطور دقيق مراعات مىكند و از كمكارى به شدّت مىپرهيزد.
3- در
انجام امور محوّله با دقّت و سرعت عمل مىكند و از مسامحه و سهلانگارى دورى
مىجويد.
4- به
سلسله مراتب، گردن مىنهد و از نافرمانى و تمرّد، پرهيز مىكند.
5- كار
را با كيفيّت خوب و با سليقه و نظافت، بهطور كامل انجام مىدهد.
6- كميّت
كار را نيز در نظر دارد و سعى مىكند حجم، مقدار و اندازه كار و زمان انجام آن در
سطح استاندارد و به ميزان بهرهگيرى از 80% ساعت مقرّر انجام گيرد.
7- در
كارها ابتكار و خلّاقيت به خرج مىدهد و در جهت بهبود روشها و كاهش هزينهها
شيوههاى مناسب به كار مىگيرد.
8-
دستورهاى مقامات مافوق را تا حصول نتيجه بهطور مستمر، پىگيرى مىكند؛ همچنين
مراحل پيشرفت كار را طبق برنامه و جدول زمانبندى آن، مدّ نظر دارد.
9- نسبت
به كار علاقه و جدّيت دارد و آن را با پشتكار و احساس مسؤوليّت انجام مىدهد.
10-
اشتباههاى خود را مىپذيرد و به سرعت درصدد جبران برمىآيد؛ چنان كه از نظريّات
منطقى ديگران سود مىجويد.
11- از
ابزار و امكانات بهطور صحيح استفاده مىكند و نسبت به آنها افراط و اسراف روا
نمىدارد.