اساس و
موجوديت تشكيلات نظامى بر محور سلسله مراتب و فرماندهى پىريزى مىشود و كارآيى و
انجام وظيفه در حيطه فرماندهى و فرمانبرى تحقّق مىيابد. در بيشتر سازمانهاى
نظامى دنيا، درجه و تخصّص، مهمترين معيار نصب افراد به جايگاه مسؤوليّت و
فرماندهى است و هر تشكيلاتى طبعاً قانونى را در اين رابطه تدوين و اجرا مىكند.
در ارتش
مكتبى علاوه بر شرايط عقلى و تجربى، ايمان، صداقت و اخلاق اسلامى نيز شرط واگذارى
پُست فرماندهى است. چنانكه رسول اكرم 6 در جريان جنگ خيبر بر
اينگونه ارزشها تأكيد كرد و در هنگامى كه كار جنگ به اصطلاح قفل شده بود، فرمود:
پرچم
(حمله) را به مردى خواهم داد كه خدا و پيامبرش را دوست دارد و خدا و پيامبرش نيز
او را دوست دارند.
امام
راحل قدس سره در مورد نصب فرماندهان لايق مىفرمايد:
رؤساى
ارتش بايد ملاحظه كنند كه ... اشخاص شرافتمند را در رأس ارتش يا در مواردى كه بايد
به كار بگيرند، به كار بگيرند. در انتصاباتشان خيلى دقت بكنند كه انتصاب صحيح
باشد. [2]
انتصاب
صحيح يعنى يك فرمانده در هر رده، مجموع امتيازاتش از فرد فرد نيروهاى زيردستش بيشتر
باشد؛ گر چه ممكن است در برخى از خصوصيّات، پا به پاى نيروها يا كمتر از برخى نيز
باشد، همانگونه كه رسول خدا 6 در بستر بيمارى، «اسامة بن زيد»
را به فرماندهى كلّ سپاه اسلام منصوب كرد؛ پرچم او را به دست مبارك خويش بست و او
را عازم مرز روم كرد.
در آن
روز، حدود بيست بهار از عمر اسامه مىگذشت و اين موضوع بر سالمندان با تجربه و
مردان جنگى لشگر اسلام، گران آمد و زبان به شِكوه و اعتراض گشودند. ولى رسول اكرم
6- كه به شايستگى و امتيازات بالاى اسامه يقين داشت- نهتنها
تسليم