و
زمينههاى تعالى و تكامل معنوى و مادى آفريده شده است. سرشت او نيك و راه هدايت به
روى او باز است. خرد و قدرت بر تصميمگيرى و انتخاب، دو بال تواناى اويند؛ و
رسولان الهى راهنمايان و اميد دهندگان و كمك كنندگان به او.
اما او
با اين حال مىتواند تسليم ضعفها و هوسها و خودخواهى يا جهلها و غفلتها و
عادتهاى خود شود و خود را از همه آن بشارتها و اميدها و معراجها محروم سازد.
اين همان استكه آن را بايد «فسادپذيرى انسان» ناميد.
براى
پيشگيرى و نيز درمان اين آفت بزرگ، دين خدا «ذكر» را به انسان آموخته است.
ذكر يعنى
حقيقت را به يادآوردن، خود را در برابر خدا يافتن، به او گوش سپردن و به او دل
دادن ... و نماز با تركيب هماهنگ دل و زبان و حركت، نابترين و كاملترين نمونه و
وسيله ذكر است ... نماز در حالات آمادگى روحى، به آدمى عروج و حال و حضور بيشتر
مىبخشد و در حالات غفلت و ناآمادگى در گوش او زنگ آماده باش