وطن،
حداقل چهار فرسخ مىرود و چهار فرسخ بر مىگردد، نمازش در اين سفر هم شكسته است.
3.
مسافرى كه به وطنش بر مىگردد، وقتى ديوار وطن خود را ببيند يا صداى اذان آنجا را
بشنود، نمازش تمام است.
4. وطن
جايى است كه انسان براى زندگى هميشگى خود اختيار كرده است خواه در آنجا به دنيا
آمده باشد و وطن پدر و مادرش باشد و يا خودش آنجا را براى زندگى اختيار كرده است.
5. اگر
جايى مىرود كه دو راه دارد، يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر، هشت فرسخ يا
بيشتر باشد، اگر از راهى برود كه هشت فرسخ است، بايد نماز شكسته بخواند و اگر از
راهى برود كه هشت فرسخ نيست، بايد نماز را تمام بخواند.
مسافر در دوصورت بايستى نمازش را تمام بخواند.
1. در
جايى كه مىداند و يا قصد دارد ده روز بماند.
2. در
جايى كه سى روز با ترديد مانده است؛ يعنى معلوم نبوده، مىماند يا مىرود و تا سى
روز به حالت ترديد مانده و جايى هم نرفته است كه در اين صورت از روز سى و يكم بايد
نماز را تمام بخواند.