نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 175
ابن قادوس. وی در روزگار فائز و
عاضد، دو خلیفه فاطمی سمت دبیری را به عهده داشت. وی
شاعر و ادیب بود و به القاضی المفضل کافی الکفاة ملقب بود و
القاضی الفاضل او را ذوالبلاغتین. یعنی سخنور در شعر و
نثر لقب داده بود. از اشعار او در نسیب و باده قطعه ذیل است:
«شبی که وصال و دیدار محبوب
آن را کوتاه کرده بود، در رسیدن به آرزوها هیچ کوتاهی نکردیم.
از بیم آنکه مردم به سرزنش ما پردازند یا محبوب از ما روی
گرداند یا دلتنگ شود. هر گاه خواست لب به شکایت بگشاید، دهانش
را با بوسه باران بستم. ماه شب تمام تا صبح در آغوشم بود، و خورشید در
گردونه ساغرها غروب نمی کرد (پیوسته باده می نوشیدیم).
از نوشیدن باده چنین به نظرم آمد آتش که گبران در مقابل آن سجده می
کنند، از درون صراحی به من سجده می کند. اگر هم پیالگان خون
باده را بریزند (از خم به صراحی بریزند) از شادی در جام
ها قهقهه سر دهد. به سرزنشگر بگویید من شیفته و عاشق باده ام،
همان طورکه تو شیفته سرزنش کردن هستی». 3
ابوالبیان حورانی
شیخ ابوالبیان حورانی
دمشقی، معروف به ابن حورانی بزرگ طایفه بیانیّه4 در
دمشق. وی شیخی جلیل، بلندمرتبه، عالم، زاهد، والامقام و
ملازم عبادت و علم و عمل بود. نثرپرداز و شاعر بود. مریدانی داشت که
به ارشادات او ره می پوییدند. در دمشق درگذشت و در باب الصغیر
دفن شد. قبرش زیارتگاه است. 5
ابوالحسن غزنوی
ابوالحسن، علی بن حسین غزنوی
ملقب به برهان. اصل او از غزنه و به همانجا منسوب است. ابوالحسن واعظ مشهور بغداد،
سخنور و فصیح بود و نزد توده مردم و سلاطین، به ویژه سلطان
مسعود سلجوقی مقبولیتی تمام داشت. سلطان مسعود به دیدارش
می رفت و همسر مستظهر، خلیفه عباسی برای او خانقاهی
ساخت و دهی را خریده و بر آن وقف کرد. ابوالحسن ادیب و شاعر
بود. از اشعار او این دو بیت است:
«قوم من بر هنرم رشک می برند؛ زیرا
من در هنر خود چیره دستم. من شب ها را به بیداری سپری
کردم، درحالی که آنان خوابیدند، آیا شخص بیدار و خوابیده
یکسانند ؟!». 6
پطرس مکرَّم (عالی قدر)(Pierre Le rvérend)
روحانی فرانسوی و متخصص الهیات
اهل آورنی (Auvergne). در سال 536ق / 1141م به اسپانیا رفت. به
وضعیت عرب شناسان مسیحی که تحت سلطه مسلمانان می زیستند
و به زبان عربی تکلم می کردند، پرداخت. به کمک مدرسه مترجمان در طلیطله،
قرآن را از عربی به لاتین برگرداند و در سال 1143م کتابی بر ضد
اسلام نوشت و در آن به دفاع از دو قسمت کتاب مقدس عهد جدید و عهد قدیم
برخاسته و سخن اسلام مبنی بر تحریف تورات و انجیل به دست یهودیان
و مسیحیان را رد کرده است. 7
حصکفی
ابوالفضل، یحیی بن
سلامه بن حسین خطیب حصکفی طنزی. وی در طنزه (واقع
در نواحی دیاربکر) متولد شد و به همانجا منسوب است. در حصن (قلعه) کیفا
بالید و به همانجا منسوب شد (حصکفی). وی به بغداد رفت و نزد خطیب
تبریزی دانش آموخت؛ سپس در میافارقین اقامت گزید و
خطیب و مفتی آنجا شد. حصکفی شاعر، خطیب و دبیری
شیوانویس و در شعر و نثر برجسته بود. از اشعار او در نسیب، بیت
های مشهوری است که در آنها می گوید:
«به خدا از دو آتش شکوه می برم، یکی
از آن دو آتش، در گونه اوست و دیگری در جگرم. و از دو بیماری
نیز، بیماری چشم او که خون مرا ریخته است و بیماری
دیگر که در تنم جا گرفته است. همچنین به خدا شکوه می برم از دو
سخن چین: یکی اشکم که وقتی به یاد او می افتم
رازم را فاش می کند و سخن چین دیگری که در کمین او
نشسته است. و نیز از دو ناتوان: یکی شکیبایی
ام هنگامی که او را صدا می زنم و مویه می کنم و دیگری
دوستی او، مردم می پندارند که او تحت اختیار من است.
باریک اندامی که از شگفتی
گفتم: آیا او انگشت کوچک من است و آیا پوست او در ناتوانی شکیبایی
من است ؟!».
در اشتیاق به زادگاهش، طنزه، چنین
سروده است:
«من به سرزمین طنزه بسیار
مشتاقم، هرچند پس از دوری از آن، دوستانم به من خیانت ورزیدند.
خداوند سرزمینم را آباد گرداند، اگر به آنجا برسم از شدت اشتیاق خاکش
را سرمه چشم می کنم». 8
خوارزمشاه اتسز
اتسز پسر محمد پسر انوشتکین
پادشاه خوارزم. پس از مرگ پدرش قطب الدین محمد در سال 521ق جانشین
پدرش شد. او تسلیم سلطان سنجر سلجوقی، سلطان خراسان، بود و در سال
533ق سلطان آگاه شد که خوارزمشاه اتسز، اراده عصیان دارد و می خواهد
از خدمت سرباز زند؛ ازاین رو با سپاه انبوهی به جنگ او رفت. وی
را شکست داد و بسیاری از سپاهیانش را کشت و ازجمله کشته شدگان
پسر اتسز بود. سنجر بر خوارزم چیره شد و حکومت خوارزم را به برادرزاده اش
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 175