responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 176

غیاث الدین سلیمان بن محمد واگذار کرد و خود به پایتخت حکومتش مرو بازگشت؛ ولی دیری نپایید خوارزمشاه اتسز به خوارزم بازگشت و به کمک مردم، سلیمان شاه را طرد کرد و او نزد عمویش، سلطان سنجر، بازگشت و روابط سنجر و خوارزمشاه اتسز به فساد و کدورت گرایید. همین امر سبب شد خوارزمشاه اتسز در سال 536ق پیکی نزد پادشاه ختا (گروهی از ترکان مسلمان که در ماوراءالنهر می زیستند) فرستاد که او را تحریک کند و به طمع تصرف سرزمین های تحت قلمرو سنجر اندازد. پادشاه ختا با سپاهی بزرگ روانه شد؛ از آن سو سنجر نیز با سپاهیان خود به مقابله او برخاست و دو سپاه در ماوراءالنهر با هم برخورد کردند و به نبردی سخت با یکدیگر پرداختند. سنجر با همه سپاهیان خود گریخت و بسیاری از آنان کشته شدند و همسر و دختر سنجر به اسارت درآمدند. خوارزمشاه وارد خراسان شد و به مرو رفت. برخی از اهالی شهر مقاومت کرده و دروازه های شهر را بستند. اتسز به زور وارد شهر شد و بسیاری از بزرگان را از دم تیغ گذراند که میان آنان برخی از علمای نامدار بودند. پس از آنکه ختاییان، تصرف بر خراسان را برای او هموار کردند، به خوارزم بازگشت و در 61 سالگی درگذشت و پسرش ایل ارسلان جانشین او شد. 9

 

فضل اللّه راوندی

 

فضل اللّه بن علی بن عبداللّه حسنی راوندی کاشانی. اصل او از راوند کاشان بود. در اصول و فقه مهارت داشت و در علوم عقلی و ریاضی نیز دست داشت. وی شاعر و دبیری بلیغ بود. از آثار اوست: الکافی در تفسیر، الکافی فی علم العروض و القوافی، مجمع اللطائف و منبع الظرائف، غنیه المغنی و منیه المتمنّی، الحسیب النسیب و این کتاب حاوی هزار بیت مشتمل بر نسیب و تشبیب است و در قصیده ای که در رثای فرزندش پرداخته، تأمل و اندیشه در زندگی را یادآور شده است:

 

«به خواب رفتی و حال آنکه روزگار به خواب نمی رود، و خوشی عمر را پشت سر نهادی. کسی تو را در برابر آرزوهای محال و دروغین معذور نمی دارد، و روزگار انسان را در آرزوهایش [با مرگ] ناکام می گذارد. مگر ندانسته ای آرزوها مایه گمراهی هستند که آدم پست و فقیر با آن زیست می کند ! در کار خود بیدار شو و تلاش کن، و رهایی برای کسی است که تلاش و کوشش می کند. جوانی رفت و پیری سررسید؛ و همسالان تو آهنگ کوچ کردن (مردن) کرده اند». 10

 

وأواء حلبی

 

ابوالفرج، عبدالقاهربن عبداللّه بن حسین حلبی معروف به وأواء حلبی. اصل او از بزاعه (واقع میان منبج و حلب) است. در حلب نشوونمایافت و در آنجا دانش آموخت. به دمشق رفت وآمد می کرد و در آنجا نحو را تدریس می کرد و به شرح دیوان متنبی می پرداخت.

 

وی ادیبی برجسته در نحو و شاعری نیکوسرا بود و در حلب درگذشت (شخصیت مورد بحث غیر از وأواء دمشقی متوفای 385ق می باشد) از اشعار اوست:

 

«آیا می پندارند کوچ کردند، درحالی که در قلب جای دارند. هنگامی که آنان رفتند، خواب نیز رفت؛ وقتی بودند، زندگانی بودند. دوستان دوری را پسندیدند، و برادران به پیمان خویش خیانت کردند. گفتند روزگار تو را نحیف و لاغر کرده است؛ درحالی که خودشان کمک کار بودند. انسان از بیم شمشیر و نیزه زنده می ماند. ولی از بیم فراخ چشمان و پلکان زیبا زنده نمی ماند». 11

 

پی نوشت ها:

 

[1] جمعه اول محرم 551ق / 24 فوریه 1156م؛ سه شنبه 18 ذی القعده 551ق / اول ژانویه 1157م.

 

[2] نفح الطیب، ج3، ص9.

 

[3] الخریدة (بخش مصر)، ج1، ص226؛ البدایه و النهایه، ج12، ص235؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج3، ص302؛ الاعلام، ج8، ص41.

 

[4] بیانیّه، از فرق غلات پیروان بیان بن سمعان تمیمی نهدی که ادعای نبوّت کرده و به تناسخ و رجعت معتقد بود (دهخدا، لغت نامه، ذیل «بیانیّه».

 

[5] شذرات الذهب، ج4، ص161؛ المنهل الصّافی، ص48 (حاشیه شماره 4).

 

[6] النجوم الزاهره، ج5، ص323؛ شذرات الذهب، ج4، ص109.

 

[7] موسوعه المستشرقین، ص68؛ ماتدین به الثقافه الاوروبیه الی عرب اسبانیا (به زبان فرانسوی)، صص125، 186 و 236.

 

[8] معجم الادباء، ج7، ص281؛ وفیات الاعیان، ج6، ص205؛ شذرات الذهب، ج4، ص168؛ تاریخ ابن اثیر، ج11، ص239؛ الخریدة (بخش شام)، ج1، ص561؛ ج2، ص470؛ الاعلام، ج9، ص183؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج3، ص306.

 

[9] تاریخ ابن اثیر، ج11، صص67، 81، 95 و 209؛ دایره المعارف الاسلامیه، ذیل «اتسزبن محمد».

 

[10] فروخ، تاریخ الادب العربی، ج3، ص299.

 

[11] خریده القصر (بخش شام)، ج2، ص155؛ انباه الرواة، ج2، ص186؛ شذرات الذهب، ج4، ص158؛ اعلام النبلاء، ج4، ص244؛ تاریخ ابن اثیر، ج11، ص217؛ الاعلام، ج4، ص174؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج3، ص307.

 

552 ق / 1157 ـ 1158م1

 

رویدادها

 

دولت سلاجقه خراسان: درگذشت سلطان سنجر پسر ملک شاه پسر آلب ارسلان، آخرین پادشاه دولت سلجوقی. با مرگ او دولت آنان زوال پذیرفته و دولت خوارزمیان سر کار آمد.

 

دولت موحدون در اندلس: عبدالمؤمن، امیر موحدون، پسرش ابوسعید را بر ولایت جزیره خضرا و مالقه گماشت. میمون بن بدرلمتونی،

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 176
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست