responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 256

ابن جمیع

 

ابوالعشائر، شمس الریاسة هبه اللّه بن زید بن حسن بن افرائیم بن یعقوب بن جمیع، معروف به الشیخ الموفق، از پزشکان نامدار مصر. به خدمت ملک ناصر صلاح الدین [ایوبی] درآمد و نزد او منزلت یافت. تألیفاتی دارد ازجمله: الارشاد لمصالح الانفس و الاجساد، رساله ای در درمان قولنج، رساله ای در منافع لیمو و جز آن. وی داستان هایی شنیدنی در درمان و کشف بیماری ها دارد. 2

 

ابن زباده

 

ابوطالب، یحیی بن سعیدبن هبة اللّه شیبانی واسطی، قوام الدین بن زبادة. تبار او از واسط بود و در بغداد به دنیا آمد. از منشیان برجسته و عالم به لغت، فقه و اصول بود. مدت عمر خود را در دیوان مراسلات خدمت کرد و مدتی نظارت بر دیوان بصره، واسط و حلّه را بر عهده داشت و مسئولیت رسیدگی به شکایات را داشت. وی دیوان نامه ها و اشعار خوب دارد: ازجمله:

 

«با آشفتگی اوضاع افراد پست و فرومایه رو می آیند و بدبختی حاکم می شود. مانند آب ساکن که اگر زیرورو شود از ته آن، خاک و خاشاک ها بیرون می آیند».

 

در شعری دیگر سروده است:

 

«اگر برای خوشبختی گام برمی داری استقامت کن، به مراد خود می رسی، گرچه بخواهی به آسمان پرواز کنی. الف یکی از حروف کتابت است؛ [ولی] چون استقامت ورزید [و راست ایستاد] بر همه حروف تقدم یافت».

 

نیز شعری دیگری دارد:

 

«هرگز به حال وزیرِ پادشاه رشک مبر، گرچه روزگار او را خیلی بالاتر از ارزش او برده باشد. و بدان که حتما روزی همین زمین باوقار، او را به این سو و آن سو خواهد انداخت؛ همان طورکه ابّهت هارون را با اینکه برادر تنی موسی بود، در هم ریخت. اگر وزارت نبود، موسی ریش او را نمی گرفت».

 

وی در بغداد و در 72 سالگی درگذشت. 3

 

ابن صاحب الصلاة

 

عبدالملک بن محمد بن احمدبن محمدبن ابراهیم باجی. در شهر باجه به دنیا آمد و بدان منسوب شد و به ابن صاحب الصلاة معروف شد. در اندلس بین شهر قرمونه و قرطبه در رفت وآمد بود. سپس به مغرب رفت و مدتی مقیم مراکش شد و در سال 560ق به اندلس بازگشت و ساکن اشبیلیه شد و در آنجا در 57 سالگی درگذشت. وی ادیب و مورخ بود. از تألیفاتش ثوره المریدین است [درباره] همان فتنه ای که
ابوالعباس احمدبن قسی ـ که از مولدین، یعنی اسپانیایی های مسلمان شده بود ـ به پا کرد. ابوالعباس همانند عمروبن حفصون و دیگران دشمنی خود را با اسلام کتمان می کرد و گرد خود دسته ای از مردم را به نام «مریدان» که در اصطلاح صوفیان مرسوم است جمع کرده بود که به تعبد و تصوف تظاهر می کردند از دیگر تألیفات او تاریخ المنّ بالامامة علی المستضعفین بأن جعلهم ائمة و جعلهم الوارثین است که معروف به کتاب المنّ بالامامة می باشد که شامل تاریخ دولت موحدون و دارای مباحثی اجتماعی و ادبی است. 4

 

ابومدین تلمسانی

 

شعیب بن الحسن انصاری اندلسی تلمسانی. اهل اندلس بود و خیلی زود آنجا را ترک کرد و به مغرب رفت و در شهر فاس سکونت گزید و از دانشمندان آن دانش آموخت؛ سپس رهسپار تلمسان شد و از بسیاری از دانشمندان آن دانش فراگرفت و به حج رفت. در مکه در سال 561ق با عبدالقادر گیلانی ملاقات کرد و طریقت را از او فراگرفت و از بزرگان صوفیه شد؛ سپس به مغرب بازگشت و در شهر بجایه ساکن شد و پیروان او به حدی زیاد شدند که سلطان ابویوسف یعقوب منصور امیر موحدون را به وحشت انداخت و او را به مراکش فرا خواند تا از مرکز فعالیتش او را دور بدارد که میان راه درگذشت. او را به تلمسان برده و دفن کردند. ابومدین میان طریقت و شریعت را جمع کرده بود. وی حافظ حدیث و فقیه بود و به مذهب مالک فتوا می داد و [میان صوفیان] عنوان غوث و قطب ربانی داشت. اشعاری دارد که بوی صوفیگری می دهد. در 79 سالگی درگذشت. 5

 

آموری دوم (

 

Amory II)

پادشاه قبرس که با ازدواج با ایزابلا، دختر (آموری) اول و بیوه کنراد مونتفرایی، امیر صور و پادشاه قدس، پادشاه قدس هم شد. بیروت را از مسلمانان باز پس گرفت و با الملک العادل ایوبی آتش بس را تجدید کرد و با مرگش پادشاهی به ماری دختر کنراد مونتفرایی رسید. 6

 

عمادالدین ثانی

 

ابوالفتوح، عمادالدین زنگی ثانی بن قطب الدین مودودبن عمادالدین زنگی اول بن آقسنقر حاکم سنجار و توابع. پس از درگذشت پسرعمویش، ملک صالح اسماعیل بن نورالدین محمودبن عمادالدین زنگی، در سال 577ق بر حلب حکومت کرد. ملک صالح وصیت کرده بود حلب را به عزالدین مسعودبن مودودبن زنگی، یعنی برادر زنگی الثانی ابن مودود بدهند. وقتی ملک صالح درگذشت، عزالدین حلب را دریافت و با مادر ملک صالح ازدواج کرد؛ سپس با برادرش

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 256
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست