نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 260
توطئه حنبلیان علیه شافعیان:
سرکرده و بزرگ حنبلیان در مرو، اوباش را جمع می کند و مسجد شافعیان
را که نظام الملک مسعودبن علی برای آنان ساخته بود به آتش می
کشد.
درگذشتگان
ابن براق؛
ابن زهر (حفید)؛
باز اشهب؛
خوارزمشاه تکش؛
طوسی (شهاب الدین)؛
قاضی فاضل؛
نظام الملک مسعودبن علی.
ابن براق
ابوالقاسم، محمدبن علی بن محمد
همدانی معروف به ابن براق وادی آشی اهل «وادی آش» محدث،
حافظ، راویِ (اشعار و اخبار) بود و دید وسیعی در پزشکی
و هیأت داشت. وی ادیبی سرآمد و نویسنده ای
توانا بود. توشیح سرا و شاعری با سبک زیبا بود. وی قصیده
ای به نام قصیده یثربیه در ستایش پیامبر گرامی
اسلام صلی الله علیه و آله وسلمدارد. در این قصیده آن
حضرت را مورد خطاب قرار داده و می گوید:
«چه کسی در خوبی همانند
توست ؟ اگر غم لشکر انگیزد [که خون عاشقان ریزد]. این تو هستی
که از غم ها رهایی اش می بخشی و دشواری هایش
را آسان می کنی. اگر تو نبودی راه هدایت باز شناخته نمی
شد و عقل ها راه نجات خود نمی یافتند. فضیلت خضوع و خشوعِ نفس
از آن توست و پاداش نماز و روزه اش به تو می رسد. چشم اندازهای بلندی
و عظمت را با آبشخوری زینت بخشیدی که انواع فضیلت
از آن بروز کرد. از جاده های گمراهی موانعی را برکندی که
خلق بسیاری در آن گرفتار شدند. پیوسته تلاش می کنی
تا آشفتگی ها را سامان بخشی و ظلمت ها و تاریکی ها را به
روشنایی تبدیل کنی. تا اینکه حق در جاده خود روشنایی
بخشید و اخبار خوش بر فراز آن به اهتزاز درآمد».
این قصیده 52 بیت است
که همگی در ستایش پیامبر و شرح صفات و نور هدایت اوست.
اشعار خود را در دیوانی گرد آورد و نام آن را «نورالکمائم» نهاد و در
67 سالگی درگذشت. 2
ابن زهر (ابوبکر)
ابوبکر، محمدبن ابی مروان
عبدالملک بن ابی العلاءبن زهر ایادی
اشبیلی قرطبی. در اشبیلیه به دنیا آمد و
ساکن قرطبه شد. از خانواده ای بود که همگی رئیس، حکیم و
وزیر بودند. لغتدان، شاعر و حافظ شعر بود. در پزشکی سرآمد بود و در
زمان خود کسی به پایه او نبود. پزشکی را از پدرش عبدالملک (متوفای
557ق) آموخت و به حفیدابن زهر معروف گشت.
به خدمت پادشاهان مرابطون و موحدون
درآمد و او را گرامی داشتند. ابویوسف یعقوب منصور امیر
موحدون از او خواست پزشک مخصوص او باشد و خلعت های فاخری بر او پوشید
و بسیار او را گرامی داشت. این کار رشک وزیر ابوزید
عبدالرحمن بن یوجان را برانگیخت و سمّی را به خورد او و دختر
خواهرش داد و هر دو مردند. دختر خواهرش در مامایی و بیماری
زنان مهارت داشت. آنان را در حدیقه الامرای مراکش دفن کردند و ابوزیدبن
یوجان هم در 89 سالگی کشته شد. از تألیفات ابن زهر حفید
کتاب الایضاح، التریاق فی الطب و رسالة فی طبّ العیون
است. موشحاتی سروده که در عصر خود تنها او چنین مهارتی یافته
است و معروف ترین موشحه اش این است که در آن می گوید:
«ساقیا ! به تو شکوه می کنیم؛
چقدر تو را صدا زدیم و تو نشنیدی. چه بسا هم پیاله ای
که در حالت بی خبری با شرابی که از دست او نوشیدم، سرمست
شدم. هر وقت هوشیار می شد خم را به طرف خود می کشید و تکیه
می داد و از چهار جام، از چهار سو به من می نوشاند. چرا چشمان من کم
سو شده است ؟ و پس از [دیدار با] تو نور ماه را نمی بیند. اگر می
خواهی [بدانی چرا ؟] پس گوش کن. چشمان من از گریه زیاد کم
سو شده است؛ بعضی اعضایم با من، بر دیگر اعضا مویه می
کنند. شاخه بیدی می چمید از همان جایی که پیچ
می خورد. و از شدت آتش عشق به معشوق، درونی پرتپش و قوایی
ازکارافتاده پیدا کرد. هر زمان به فکر جدایی می افتد، گریه
سر می دهد؛ ای وای بر او که بر آنچه اتفاق نیفتاده می
گرید. من دیگر تحمل و صبر و شکیبایی ندارم. شگفتا
از قوم من که مرا سرزنش کردند و سرزنش کردند. و ادعای مرا از آنچه رنج می
برم انکار کردند. کسی مثل من افسرده از ناامیدی ها و رسوای
آرزوها حق دارد رنجور شود. درونی تشنه و شیفته و اشکی ریزان،
اشک هایی که می ریزند و پایانی ندارند. ای
آن که از آنچه من می گویم رو برمی گردانی ! عشق در دل من
رو به فزونی است و این عشقی پاک است مپندار که من مدّعی
ام».
و چون ابوبکربن زهر در مراکش بود و دوری
او از اشبیلیه به طول کشید، در اشتیاق خانه و خانواده
خود، به ویژه طفل خردسال خود چنین سروده است:
«من بچه کوچکی دارم مثل جوجه
فاخته که دلم پیش او جا مانده
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 260