نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 287
شام ملازم القاضی الفاضل بود و
پادشاهان و امیران ایّوبی را مدح کرد. به رشته های
گوناگونی مانند حدیث، فقه، لغت، ادبیات و تاریخ آشنا بود؛
ولی در ادبیات مهارت داشت. به کارهای دیوانی پرداخت
و وزارت ملک اشرف موسی ابن ملک عادل را بر عهده گرفت و سپس به امور بیت
المال پرداخت. فردی تیزهوش، فصیح، دوستدار متدیّنان و
صالحان بود. کتاب هایی در تاریخ، ادبیات، بلاغت، نقد و
زندگی اجتماعی دارد؛ ازجمله: الدول المنقطعه، اخبارالشجعان، اساس
البلاغه، نفائس الذخیره، بدائع البدائه و غرائب التنبیهات علی
عجائب التشبیهات. در 46 سالگی در مصر درگذشت. 2
ابوالیمن کندی
ابوالیمن، زیدبن الحسن بن زیدبن
سعید بن عصمه بن حمیر، تاج الدین کندی بغدادی استاد
قاریان در زمان خود. قرآن را در هفت سالگی حفظ و قرائت های ده
گانه را در ده سالگی تکمیل کرد. ذهبی درباره او گفته است: وی
در اِسناد قرائت ها از همه والاتر بود؛ زیرا من کسی از امامان [قرائت]
را جز او نمی شناسم که پس از اینکه قرائت ها را آموخته، هشتاد سال
زنده مانده باشد. سلسله اسناد در قرائت ها و در حدیث در زمان وی به او
می پیوست. فردی فاضل و ادیب بود. در بغداد به دنیا
آمد و بالید و مدتی در حلب اقامت کرد؛ سپس ساکن دمشق شد و در 93 سالگی
در آنجا درگذشت. 3
دقیقی
سلیمان بن خلف بن عوض تقی
الدین دقیقی اهل مصر و عالم به ادبیات. تألیفاتی
دارد؛ ازجمله: اتفاق المبانی و اختلاف المعانی در لغت، لباب الالباب
در شرح کتاب سیبویه، آلات الجهاد و ادوات الصافنات الجیاد،
اخلاق الکرام و اخلاق اللئام، تحبیرالافکار فی تحریرالاشعار و الوافی
فی علم القوافی. وی در قاهره درگذشت. 4
ملک ظاهربن صلاح الدین
ابومنصور و ابوالفتوح غازی بن
سلطان صلاح الدین ایوبی، ملک ظاهرغیاث الدین در
قاهره به دنیا آمد و در پناه پدر بالید. پدرش سلطنت حلب را به او داد
و او بر حلب، منبج و دیگر ولایات شام حکومت راند. دولت او از
دانشمندان، فاضلان و امیران برخوردار بود. با مردم و واردان به خوبی
رفتار می کرد. با پادشاهان اطراف دوستانه رفتار می کرد و به آنان می
رساند که اگر او نبود عمویش ملک عادل به آنان حمله می کرد و به عمویش
می فهماند اگر او نبود، هیچ یک از پادشاهان و امیران از
او فرمان نمی بردند و دشمنی را با او آشکار می کردند. انسانی
بزرگوار بود و تحفه های بسیاری به پادشاهان
می داد. با دختر عمویش، ملک عادل، ازدواج کرد و پس از مرگ همسر با
خواهرش، ضیفه خاتون، ازدواج کرد. ضیفه برای او ملک عزیز
محمد را آورد که پس از درگذشت پدر، درحالی که سه سال داشت به جای او
نشست. نایب او خادمی رومی به نام طغرل و ملقب به شهاب الدین
بود. ظاهر در 45 سالگی درگذشت و در حلب در مدرسه ای که شهاب الدین
طغرل پایین قلعه ساخته بود، دفن شد. شاعر او، راجح بن اسماعیل
اسدی، در رثای او قصیده ای گفته است که آغاز آن چنین
است:
«از پیشامد ناگوار بپرس ـ اگر گوش
بدهکار دارد ـ چه کسی را [امروز] به قتل رسانده است».
در همین قصیده می گوید:
«مرا چه می شود که می بینم
صبح روشن حلب بر من تیره شده و ظلمت آن برطرف نمی شود. چه کسی
به من خبر می دهد از آن کوه که بر اثر این مصیبت پایه هایش
فرو ریخته و به سستی گراییده است. آن که مردم را در سایه
عدالت خود جا می داد، آن که مردم را از سختی های روزگار امان می
داد، درگذشت. امروز می بینم دست پادشاه خالی شده است؛ کسی
هست بگوید یاور و همدم او کجاست ؟ خورشید را می بینم
که در نبود تو پرتوافشانی نمی کند؛ هرگز خورشید چنین
ترشرو و رنگ پریده نبوده است. ای غیاث ! دیگر چه کسی
به داد یتیمان خواهد رسید وقتی باران فروریزنده از
تشنگان رفع عطش نکند».
سپس به تهنیت عزیز ولیعهد
و جانشین او می پردازد و می گوید:
«اگر نوری از شهاب آسمان تو به
خاموشی گرایید، ستاره افروز تو همواره تاریکی شب را
برطرف کرده است. و [اکنون] با وجود ملک عزیز محمد، صبح هدایت که ما از
دیرباز در انتظار آن بودیم، دمیده است. جوانمردی که مناعت
و نیکبختی را از پدر و نیای خود به ارث برده است که همیشه
پیروز میدان ها بودند». 5
پی نوشت ها:
[1] سه شنبه اول محرم 613ق / 19 آوریل
1216م؛ یکشنبه 22 رمضان 613ق / اول ژانویه 1217م.