نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 637
پس سامرى براى آنان گوسالهاى فلزى ساخت كه بانگى داشت، در اين هنگام گفتند كه اين خداى شما و خداى موسى است، بدينسان (حقيقت و خدا را) فراموش كرد. (88) آيا نمىبينند كه آن هيچ سخنى را به ايشان پاسخ نمىدهد و به آنان نه آسيبى تواند زد و نه سودى تواند رساند؟ (89) و پيشتر هارون به آنان گفت كه: اى هموطنان، بوسيله آن به بوته آزمايش و لغزش در افتادهايد و پروردگار شما خداى رحمان است بنابر اين از من پيروى كنيد و فرمان مرا ببريد. (90) گفتند: ما همچنان بر پرستيدن آن مىمانيم تا موسى پيش ما باز گردد. (91) (موسى) گفت: اى هارون، وقتى ديدى آنان گمراه شدند چرا از من پيروى نكردى؟ بنابر اين مرا نافرمانى نمودى؟ (92) (93) (هارون) گفت: اى برادر، نه ريشم را بگير و نه سرم را، من از اين ترسيدم كه تو بگويى بنى اسرائيل را پراكنده ساختى و پاس گفتارم را نگاه نداشتى. (94) (موسى) گفت: اى سامرى، اين چه كارى بود كه كردى (95) گفت: من به چيزى پى بردم كه آنان پى نبردند و بهمين جهت من مشتى از رد پاى پيامبر بر گرفته آن را (همراه آن زر و زيور) انداختم و به نظرم اين طور مصلحت آمد. (96) (موسى) گفت: حال كه چنين كردى دور شو (از جامعه مؤمنان) زيرا تو در زندگى دنيا حق خواهى داشت كه بگويى دست (به آزار و همكارى و مراوده با من) مزنيد و وعده گاهى خواهى داشت كه هرگز از در آمدن به آن پا واپس نتوانى كشيد، و اينك به معبودت كه همچنان به پرستش آن كمر بسته بودى بنگر كه آن را مىسوزانيم آنگاه آن را در دريا فرو پاشيم چه فرو پاشيدنى. (97) در واقع، خداى شما همان خداى يگانه است كه جز او خدايى نيست و دانش او بر همه چيز گسترده است. (98)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 637