نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 333
6 آن، بدين روست كه خداوند است كه راستين [1] است و اينكه او مردگان را زنده مىكند و اينكه او بر هر كارى تواناست. 7 و اينكه رستخيز بىهيچ ترديدى آمدنى است و اينكه خداوند آن كسان را كه در گورند برمىانگيزد. 8 و از مردم كسى است كه درباره خداوند بىهيچ دانش و رهيافت و كتابى روشنىبخش، چالش مىورزد. 9 (در حالى كه از تكبّر) شانه بالا مىاندازد [2] تا (مردم را) از راه خداوند گمراه كند؛ او را در اين جهان خوارى است و در رستخيز عذاب سوزان را به او مىچشانيم. 10 اين براى دستاوردى است كه از پيش فرستادهاى و (بدان) كه خداوند با بندگان، ستمكار نيست. 11 و از مردم كسى است كه خداوند را با دو دلى [3] مىپرستد، اگر خيرى به او رسد بدان دل استوار مىدارد و اگر بلايى بدو رسد دگرگون مىشود [4]؛ در اين جهان و در جهان واپسين زيان ديده است؛ اين همان زيان آشكار است. 12 به جاى خدا چيزى را (به پرستش) مىخواند كه نه زيانى به او مىرساند و نه سودى، اين همان گمراهى ژرف است. 13 كسى را (به پرستش) مىخواند كه بىگمان زيانش دسترستر از سود اوست؛ بد يار و بد همدمى است. 14 خداوند، كسانى را كه ايمان آوردهاند و كردارهاى شايسته كردهاند به بوستانهايى درمىآورد كه از بن آنها جويباران روان است؛ بىگمان خداوند هرچه بخواهد انجام مىدهد. 15 هر كس كه گمان مىداشت خداوند در اين جهان و در جهان واپسين هرگز پيامبر را [5] يارى نخواهد كرد، (اينك) ريسمانى از سقف بياويزد سپس (رشته زندگى خود را) ببرد آنگاه بنگرد كه آيا اين تدبير او خشمش را از بين مىبرد؟ [1]. رجوع فرماييد به يادداشت شماره دو، در ص 339، ذيل آيه 62 از همين سوره مبارك حج. [2]. ثانى عطفه: دوش گرداننده از تكبر- تراجم الاعاجم، ص 247؛ نزديكترين معادل فارسى آن به گمان من «شانه بالا افكندن است. از روى تكبّر». [3]. على حرف: «بر كرانه، يعنى بىثبات، چون كسى كه بر كرانه لشكر بود، اگر پيروزى يافت، آرام گيرد و گرنه بگريزد»- لسان التنزيل، ص 122. [4]. يا: روى مىگرداند. [5]. در اصل: او را/ آيه مىفرمايد: آن مشركانى كه قبلا (يعنى در مكه) گمان مىكردند خداوند پيامبرش را يارى نخواهد كرد اكنون (يعنى در مدينه) كه مىبينند خدا به پيامبرش يارى رسانده است، اگر خشمگين شدهاند، ريسمانى بياويزند و خود را حلقآويز كنند ...
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 333