responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 52

شلوغى و ازدحام جمعيت استفاده كرد، در ميان مردم رفت و از صحنه دور شد. [1]

* اعمش مى‌گويد: موسى بن جعفر عليه السلام بر درخت قطع شده و خشكى گذشت. دست به آن كشيد، سرسبز و داراى ميوه شد؛ و من از ميوه آن خوردم. [2]

* رشيق، خدمتكار هارون الرشيد مى‌گويد: هارون مرا مأمور كشتن، موسى بن جعفر عليه السلام كرد. در اين هنگام امام عليه السلام عصايى راكه در دست داشت تكان داد؛ ناگاه تبديل به اژدها شد و برگردن هارون پيچيد. هارون كه سخت به وحشت افتاده بود ناچار فرمان داد من او را آزاد كردم. [3]

* على بن يقطين مى‌گويد: هارون الرشيد مرد شعبده بازى را مأمور كرد كه از طريق شعبده به مبارزه با آن حضرت برخيزد و امر امامت را باطل كند و حضرت را در مجلس خجالت دهد. براى اين منظور، با حضور هارون مجلسى فراهم و سفره‌اى گسترده شد.

شعبده باز بر روى نانها عملى انجام داد كه هرگاه خدمتكار امام عليه السلام اراده مى‌كرد گروه نانى را برگيرد، آن نان از دستش مى‌پريد و هارون از اين منظره مى‌خنديد و شادى مى‌كرد. امام عليه السلام كه چنين ديد بى درنگ صورت خود را به طرف نقش شيرى كه در پرده كشيده شده بود برگردانيد و خطاب به آن فرمود: «اى شير خدا، دشمن خدا را بگير!» ناگهان، آن صورت مانند يك حيوان درنده قوى پنجه‌اى، از ديوار جست و آن مرد شعبده باز را دريد و طعمه خود كرد.

هارون و نديمانش همگى با ديدن اين منظره، بيهوش شده، بر روى خود به زمين افتادند و از شدت وحشت، خردها از سرهاشان پريد، و چون پس از ساعتى به هوش آمدند، هارون به حضرت گفت: به حقّى كه من بر تو دارم از تو مى‌خواهم به اين نقش شير امر كنى كه اين مرد را برگرداند.

حضرت فرمود: اگر عصاى موسى ريسمانهايى را كه جادوگران فرعون بلعيده بود


[1] - كافى، ج 1، ص 484

[2] - دلائل الامامة، ص 158

[3] - همان

نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 52
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست