احكام: نقض آتشبس
تا پايان مدت تعيينشده، جز در صورت پيمانشكنى كافران، جائز نيست (7) شرط كردن
امورىكه انجام دادن آنها بر مسلمانان جايز نيست، موجب بطلان آتشبس است؛ از اين
رو، اگر در قرارداد آتشبس بازگرداندن زنانى كه به كشور اسلامى مهاجرت كرده و
مسلمان شدهاند، شرط شود، قرارداد باطل است. (8)
بازگرداندن مردان،
در صورت عدم اشتراط آن در قرارداد آتش بس، جايز نيست و در صورت اشتراط، با ايمن
بودن از افتادن آنان در فتنه، جايز است (9) جان و مال كافران معاهد، محترم است
(10) و تعرض به آنان جايز نيست. (11 و 12)
منابع
1 - جواهر الكلام
292/21؛ 2 - همان / 295 و 296؛ 3 - كشف الغطاء 351/4؛ 4 - جواهر الكلام 299/21؛ 5
- همان / 297 و 298 و منهاج الصالحين (خويى) 401/1؛ 6 - جواهر الكلام 298/21 و 299
و كشف الغطاء 352/4 و فقه الصادق 87/13؛ 7 - كشف الغطاء 351/4 و جواهر الكلام 21 /
312؛ 8 - جواهر الكلام 294/21؛ 9 - همان / 300 و 303؛ 10 - همان / 307 و 308؛ 11 -
همان / 313 و كشف الغطاء 352/4 و فرهنگ فقه 118/1 و 119؛ 12 - فقه سياسى 190/5.
آجام
آجام: نيستان /
جنگل.
آجام يا اجام عبارت
است از زمين داراى درختان و نىهاى بسيار (1) برخى نيز درختان و نىهاى زمين ياد
شده را آجام دانستهاند (2) مرجع تشخيص آجام به هر دو معنا، عرف است. (3) از اين
عنوان در بابهاى خمس، تجارت و احياى موات بحث شده است. آجام از انفال است، اما
اختلاف است كه آيا مطلقا، حتى آجام واقع در زمينهاى داراى مالك خاص يا عام، مانند
زمينهاى خراجى كه به عموم مسلمانان تعلق دارد - جز انفال است، يا تنها آجام واقع
در زمينهايى كه ملك امام (ع) است، مانند زمين موات يا بدون مالك؟ نظر بيشتر
فقها، قول اول است (4) آجام با احياء تملك مىشود و تحقق آن به قطع يا اصلاح
درختان و نيز كشيدن آبهاى اضافى و آماده كردن زمين براى بهرهبردارى است. (5)
فروختن ماهى موجود
در آجام به دليل مجهول بودن آن باطل است، مگر آنكه چيزى كه بيعش بهتنهايى صحيح
است ضميمه آن شود. در اين صورت برخى قائل به صحت بيع شدهاند. متأخران گفتهاند:
اگر مقصود اصلى در بيع، نىها و درختان باشد و ماهى به تبع آن در معامله قرار داده
شود، بيع صحيح است و در صورت عكس يا مقصود بودن هر دو، بيع باطل خواهد بود. (6 و
7)
آخوند خراسانى،
ملا: محمّد كاظم، فقيه اصولى و مرجع تقليد شيعه و رهبر سياسى عصر مشروطيت.
وى كوچكترين پسر
ملاحسين واعظ هراتى بود.
ملاحسين در مشهد
ساكن شده بود و محمدكاظم در همانجا زاده شد و علوم مقدماتى را فراگرفت و ازدواج
كرد. در سال 1277 قمرى (1860 ميلادى) مشهد را به سوى سبزوار ترك كرد. در آنجا، چند
ماهى در نزد حاج ملاهادى سبزوارى فلسفه خواند. سپس به تهران سفر