نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد جلد : 1 صفحه : 112
افكارعمومىجامعه را براىپذيرش امامت حضرتجواد (ع) در
آيندهاىنزديك، آمادهسازند.
امام هشتم (ع) حتى قبل از ولادت امام جواد (ع) او را به
شيعيان معرفى مىكرد.
«بزنطى» مىگويد: «ابن نَجاشى» به من گفت: مىخواهم از
حضرت رضا (ع) سؤال كنى كه امام بعد از او كيست تا بدانم. من خدمت آن حضرت رسيدم و جريان
را گفتم. امام هشتم (ع) فرمود: امام، پسر من است. و سپس فرمود: آيا كسى جرأت آن را
دارد كه بگويد پسرم (امام) است حال آن كه فرزندى ندارد؟ راوى گويد: در آن زمان ابوجعفر
(ع) متولد نشده بود و مدت كمى گذشت كه امام جواد (ع) به دنيا آمد. [1]
در روايتى ديگر، امام رضا (ع) پس از آن كه فرزند خردسالش
را به ياران خود به عنوان جانشين خويش معرّفى كرد، فرمود:
ما خاندانى هستيم كه كودكانمان از بزرگانمان مو به مو
ارث مىبرند.
امام هشتم (ع) پيوسته امامت امام جواد (ع) را به ياران
خود گوشزد مىكرد. «جعفر بن محمد نوفلى» مىگويد:
زمانى كه امام رضا (ع) به خراسان مىرفت در قنطره خدمت
آن حضرت رسيدم و عرضكردم:
به چه كسى مرا فرمان مىدهى؟ فرمود: بر تو باد پس از من
به فرزندم محمد. و من از اين سفر باز نمىگردم. [3]
مسأله زمينهسازى براى امامت حضرت جواد عليهالسلام نه
تنها در دوران امام رضا (ع) و در روايات آن حضرت مطرح بوده، بلكه پيش از آن و حتّى
مىتوان ادّعا كرد از دوران امام صادق (ع) آغاز گشته بود.
«ابوبصير» مىگويد:
همراهپسر بچّهاى كه قامتشپنجوجب بود [4] و دست مرا
گرفته بود، خدمت امام صادق (ع) رسيدم.
[4] - تعبير روايت چنين است: «وَ مَعى غُلامٌ يُقَوِّدُنى خُماسى» در القاموس المحيط،
ج 2، ص 219 و لسان العرب، ج 6، ص 69 آمده
است: «غلام خماسى يعنى پسر بچهاى كه قامتش به اندازه پنج وجب است». و ممكن است منظور
پسر بچه پنج ساله باشد، هر چند در لغت بدين معنا نيامده است. در اين صورت، سخن امام
(ع) به امامت امام زمان (ع) بيشتر منطبق است، چه آنكه آن حضرت هنگام عهدهدارى امامت
حدود پنج سال داشت
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد جلد : 1 صفحه : 112