نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 165
او بود. «1»
او خود گويد كه از ريختن خون انسانها و ارتكاب افعال زشتى
كه سابقه نداشته باشد، بيشترين لذت را مىبرد. «2»
دشمنى حجاج با امام على (ع) و فرزندان آن بزرگوار و محبان
و شيعيان او بىنهايت بود. او در مدت امارت خود در حجاز و عراق تعداد بيشمارى از شيعيان
اهل بيت (ع) را به شهادت رساند از جمله: سعيد بن جُبير از ياران خاص امام سجاد، قنبر
غلام آزاده شده امام على (ع)، دو نفر ديگر از غلامان آزاد شده حضرت امير و ....
داستان زير به خوبى نشانگر بغض و كينه وى نسبت به امام
على (ع) و فرزندان اوست. هشام بن كلبى از پدرش روايت كند كه گفت: بنى اوْد را ديدم
كه به فرزندان و خانواده خويش دشنام دادن به على ابن ابيطالب را ياد مىدادند. يكى
از آنان به نام عبداللّه بن ادريس بن هانى بر حجاج وارد شد و با او سخن گفت و حجاج
به درشتى جوابش داد. او به حجاج گفت:
«اى امير اين چنين با من سخن مگوى زيرا قريش و ثقيف هيج
منقبتى نمىتواند براى خود بشمرد الّا اينكه ما هم مثل آن را ارائه مىدهيم.
- مناقب شما چيست؟
- در انجمن ما هيچ بر عثمان نقصى نمىگيرند و نسبت به
او بد نمىگويند.
- اين منقبتى است.
- در جماعت ما هيچ خارجى (از گروندگان به خوارج) ديده
نشده است.
- و اين هم منقبتى است.
- هيچ كس از ما در جنگها در ركاب ابو تراب شركت نكرد جز
يك نفر و او هم به همين جهت پيش چشم ما از قدر و قيمت افتاد.
- اين هم منقبتى است.
- هيچ كس از ما تصميم بر ازدواج با زنى نگرفت مگر اينكه
قبل از ازدواج در باره او پرسيد آيا ابوتراب را دوست دارد و از او سخن به نيكى مىگويد؟
و اگر گفتند كه او را دوست دارد از ازدواج با او خوددارى كرد.
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 165