نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 68
«خداى رحمت كند آن كس را كه نصيحت مرا بپذيرد و سفارش
مرا در باره خدا و پيامبر (ص) و خاندانش به كار بندد؛ زيرا بر ماست كه پيامبر (ص) را
الگوى خويش قرار دهيم».
مردم، فرياد بر آوردند:
«اى فرزند رسول خدا! همه ما سخنت را پذيرا و فرمانت را
مطيع هستيم و پيمان مىبنديم كه شما را رها نكرده و به ديگران دل نبنديم؛ پس هر فرمانى
دارى بفرما كه ما با هر كه تو در جنگى، در جنگيم و با هر كس آشتى باشى ما نيز آشتى
خواهيم بود، ما «يزيد» را دستگير كرده و از ستمگران نسبت به شما و ما بيزارى مىجوييم».
امام (ع) از سخنان بىمحتوا و نفاقآميز آنان به خشم آمد
و فرياد زد:
«هرگز، هرگز، اى بىوفايان و نيرنگ بازان! ... مىخواهيد
با من همان كنيد كه پيش از اين با پدرانم كرديد؟ نه به خدا سوگند، هنوز داغ دلم التيام
نيافته است ... تنها درخواست من از شما اينست كه نه با ما باشيد و نه عليه ما».
«1»
امام سجّاد (ع) در اين خطابه كوتاه و روشنگر، حادثه «كربلا»
را از هر دو بعد آنمورد تجزيه و تحليل قرار داد. از يك سو، درنده خوئيها و جنايات
ضدّ انسانى «يزيد» و مزدوران او را بر ملا ساخت و آنان را به عنوان قاتل، غارتگر، شكننده
حرمت انسانيّت و اسير كننده زنان و فرزندان فرزند پيامبر، معرّفى كرد و كوفيان را افرادى
نيرنگ باز، پيمانشكن و شريك جرم «يزيد» قلمداد و عواقب وخيمى را كه در انتظارشان هست
گوشزد فرمود.
از سوى ديگر، امام حسين (ع) و اهل بيت او را، خاندان پيامبر
(ص) معرّفى فرمود و شهادت آن بزرگوار و يارانش را- كه برترين نمونههاى فداكارى، ايثار
و عشق به لقاء اللّه محسوب مىشدند- به عنوان بزرگترين افتخار خاندان خويش مطرح كرد.
اگر امام سجّاد (ع) در آن دوران، اين حقايق را نمىگفت
و افكار عمومى را در جريان آن قرار نمىداد، چه بسا دستگاه تبليغاتى «يزيد» حوادث را
طورى ديگر جلوه
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 68