نام کتاب : درآمدی بر سیره فاطمی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 119
بيدار
كند. آن گرامى همراه حضرت على (ع) و فرزندانش امام حسن و امام حسين- عليهما
السلام- شبانه به منازل و مجالس انصار و مهاجران مىرفت و آنان را به مبارزه با
باطل و جانبدارى از جبهه حق دعوت مىكرد و مىفرمود:
اى
مهاجران و انصار! خدا را يارى كنيد. من دختر پيامبر شما هستم و شما با رسول خدا
(ص) بيعت كرديد كه از او و فرزندانش در برابر يورش دشمنان دفاع كنيد، همان گونه كه
از خود و فرزندان خود دفاع مىكنيد. پس بر سر پيمان با رسول خدا (ص) استوار
بمانيد. [1]
حضرت
زهرا (س) گاهى آنان را به ياد واقعه غدير مىانداخت و مىفرمود:
آيا سخن
رسول خدا (ص) را در روز غدير فراموش كردهايد كه فرمود: «مَن
كُنتُ مَولاه فَعلىٌ مَولاه» يا گفتار او را كه فرمود: «انتَ مِنّى بِمَنزِلةِ هارونَ مِن مُوسى» [2]
و زمانى
كه براى عذر تقصير نزد آن حضرت آمده و گفتند: «اگر ابوالحسن هم زودتر آمده بود با
او بيعت مىكرديم.» بر آشفت و بر سرشان فرياد بر آورد:
از نزد
من برويد! ديگر، پس از كوتاهى كردن و عذر تراشيهاى دروغين، عذرى پذيرفته نمىشود و
پس از كوتاهى و بى تفاوتى، امرى وجود نخواهد داشت.» پيش از آن هم گفته بود: «هَل تَرَكَ ابى يَوْمَ غَدير خُمٍّ لَاحَدٍ عُذْراً [4]؛
آيا پدرم پس از رخداد غدير خم براى كسى عذرى باقى گذاشته است؟»
ج. جانبازى و فداكارى: با ورود گردانندگان سقيفه به مرحله جديدى از مبارزه با مقام ولايت و
فرا خوانى اجبارى امير مؤمنان (ع) به بيعت و مقاومت آن