responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 260

ابن ابی العافیه (ابراهیم)

ابراهیم بن موسی بن ابی العافیه، دومین امیر مکناسی های معروف به آل ابی العافیه است. پس از درگذشت پدرش در سال 341ق و در حالی که او و مملکت وضعیتی متزلزل داشتند، مردم با وی بیعت کردند. این تزلزل و آشفتگی تا زمان مرگش دوام یافت.(2)

ابن شجره

ابوبکر، احمد بن کامل بن خلف بن شجره، در سامرا متولد شد. او فقیه و عالم به احکام و علوم قرآن، نحو، شعر و تاریخ حوادث مهم است. او کتابی در سیره ها املاء، و تاریخ طبری را از مؤلّفش روایت کرده است. وی تألیفاتی در بسیاری از این علوم دارد که کتاب التاریخ از آن جمله است.

امر قضای کوفه را به دست گرفت و در نقل حدیث، بر محفوظات خود تکیه می کرد. کتاب غریب القرآن، کتاب فی القراءآت، التقریب فی کشف الغریب، موجز التأویل عن معجز التنزیل، الوقوف، التاریخ، المختصر فی الفقه و کتاب الشروط الکبیر و الصغیراز تألیفات او است.

در نود سالگی درگذشت. ابن شجره پدر امّ الفتح، امة السلام (متوفای 390ق) است. به شرح حال او رجوع شود.(3)

منصور بن کیغلغ

ادیبی توانا و شاعری پر احساس بود و در وصف، حق مطلب را خوب ادا می کرد و به بهترین وجه، وصف می کرد و اشعاری نمکین و خوشایند می سرود.از اشعار او است:

«او با گوشواره های در گوشش، مانند ماه کامل در شب تار است، که سیّاره مشتری، گوشواره اش شده است.

زیبایی، برسیمایش نقش بسته است؛ ای چشمان مردم! توقف کرده، نظاره کنید!»

و از اشعار نمکین و خوش او است:

«با آب دیدگان، به تو نامه نوشتم؛ در حالی که قلبم سرشار از عشقت بود.

دستانم می نویسد و قلبم املا می کند؛ و چشمانم هم با اشک هر آنچه را که می نویسم، محو می کند.»(4)

ابن وصیف

طبیب بغدادی که به همین کنیه معروف شده است. صابئی مذهب بود و در چشم پزشکی تخصص داشت؛ به حدّی که در زمان او متخصص تر از او در چشم پزشکی نبود. مردم از او چشم پزشکی را فرامی گرفتند و به اقصی نقاط گیتی، جهت مداوای بیماران سفر می کردند. از جمله کسانی که از اندلس نزد ابن وصیف آمد و طبابت چشم را از او فراگرفت، احمد بن یونس حرّانی اندلسی، طبیب متوفای 366ق است.(5)

ابوسائب همدانی

ابوسائب، عتبة بن موسی همدانی، قاضی شافعی مذهب بود. وی ابتدا زهد پیشه کرد و با بزرگان مصاحب بود و با جُنید ملاقات کرد و فقه و حدیث و تفسیر را فراگرفت و قاضی آذربایجان و همدان شد. سپس ساکن بغداد شد و در سال 338ق قاضی القضات شافعیان شد. وی نخستین کسی است که براساس فقه شافعی به قضاوت پرداخته است.(6)

عبدالرحمان ناصر

ناصرلدین الله، ابوالمطرّف، عبدالرحمان بن محمد بن عبدالله بن محمد بن عبدالرحمان بن حکم ربضی، بن هشام بن عبدالرحمان (الداخل)، هشتمین امیر از امیران دولت اموی اندلس است. مادرش امّولد و براساس تاریخ عرب، نام او را ماریا (یا مزنه) خوانده اند. نخستین دولتمرد اموی است که خود را به عنوان «خلیفه» ملقب کرد. وی هنگامی این نام را بر خود گذاشت که دید خلافت عباسی دچار فتور و سستی شده است. عمویش مطرّف، ظالمانه پدرش را کشت؛ زیرا پدرش، نامزد ولایتعهدی عبدالله بود و عمویش می خواست با حذف برادر، خود به چنین مقامی دست یابد. جدّش عبدالله، وقتی از این جنایت مطلع شد، و مطمئن شد پسر مقتولش، از اتهامات انتسابی مبرّا است قاتل را کشت و نوه اش عبدالرحمان (پسرمقتول) را در عهد خود به جانشینی برگزید و در تربیت او کوشید. بدین سان، عبدالرحمان، از عنایت بی مانند جدّش بهره مند شد. پس از درگذشت جدّش عبدالله، در سال 300ق و در حالی که 23 سال داشت، به طور رسمی با وی به عنوان خلیفه بیعت شد. عموهایش نخستین کسانی بودند که به عنوان امیر با او بیعت کردند، زیرا جدّش او را بسیار می خواست و آنان به سبب خطرهایی که پیرامون امارت حلقه زده بود، از آن رویگردان بودند.

اندلس در معرض خطر مخالفین و آتش جنگ قدرت خواهان بود. عبدالرحمان ناصر، موفق شد آتش فتنه ها را خاموش کند و دست به نبردهای طولانی زد و شورشیان را مطیع خود ساخت و قدرت کاملا به دستش افتاد.

دولت اندلس، به دست عبدالرحمان تجدید شد و تمام حاکمان اندلس، برابر قدرت و سلطنت عبدالرحمان، سر تسلیم فرود آوردند.

 

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 260
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست