responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 262

آرایش او، شمشیر بُرّان متموّج است.

ابوشجاع (کنیه فاتک)، پدر همه شجاعان است، که در دل جنگ،ترس و هراس افکند.

در بزرگداشت و حرمتم، لطف و نیکویی کرد؛ آری! کریمان، هماره در جهت بلندی و والایی چاره می جویند و راه یابی می کنند.

اگر تو بالاتر از آنی که میان مردم، مغرور باشی، بدان که قدر و منزلت تو، برای دیگران همیشه سرچشمه غرور و تمنا بوده است.

گویا روح و جانت جز آن که بر همگان سر و سرور باشد، به چیزی راضی نیست.

اگر سختی نبود، همه مردم به سروری و بزرگی می رسیدند؛ اما دریغ که بخشش، مایه فقر است و بی نیازی، کشنده است.

ما در زمانی (بی ارزش) هستیم که در آن، تنها دوری از زشتی و نادرستی، از سوی اکثر مردم، نیکویی و نیکی تلقی می شود.

یادِ نیک مرد، عمر دوباره او است، و آنچه می خورد و نیازهای روزمره اش، ارزش چندانی ندارد.»

هنگامی که فاتک درگذشت، متنبی قصیده ای با مطلع ذیل در رثایش سرود:

«اندوه، درون را برمی آشوبد و بردباری، آدمی را به آرامش و قرار دعوت می کند. و این میان، اشک است که گاه اطاعت می کند وباز می ایستد و گاه عصیان می کند و سرازیر می شود.»

در بخشی از این قصیده می گوید:

«پس از مرگ ابوشجاع، خواب از من گریزان است و شب خسته کننده و ستارگان از پای در آمده.»

در قسمت دیگری می گوید:

«زندگی برای جاهل یا غافل، از آن چه گذشته یا پیش خواهد آمد، خوش و گوارا است.

هم چنین برای کسی که خود را می فریبد و حقیقت را وارونه جلوه می دهد و روحش را در پی سراب می فرستد، زندگی صافی و زلال است.

آن که پیک های مرگ (شب و روز) در پی او هستند، چه می داند که مرگش کی و کجا و در چه روزی و یا چه کسی است؟!

گاه زمانی دراز، آثار از صاحبانشان پس می مانند، اما فنا و نیستی، همه را یک جا جمع می کند.»

سپس دم از شجاعت و بخشندگی فاتک زده، به کافور تعریضی می کند و می گوید:

«آیا کسی چون ابوشجاعِ فاتک باید بمیرد، و بدخواهَش، آن اخته پست زنده بماند؟!

فاتک همه را گذاشت و رفت؛ آری! هر همدم و هم صحبتی، روزی به تشییع و وداع خواهد آمد.

آری! آن که پناهگاه قوم خود بود و شمشیرش میان همه اقوام، برّان بود، رفت.

او از هر سوارکاری در زدن نیزه، تیزتر و تندتر بود، اما دریغ! که مرگ از او سریع تر بود.

پس از او، هیچ نیزه داری نیزه برنگیرد و هیچ اسبی، سواری را بر پشت خود حمل نکند.»

متنبی، پس از خروج از مصر به سوی عراق، فاتک را طی قصیده ای چنین یاد می کند:

«دیگر نه فاتکی در مصر هست تا بسویش رویم، و نه میان همه مردمان، جانشینی برایش یافت می شود.

آن که در زندگی، هیچ کس مانندش نبود، اینک مردگان، میان استخوان های پوسیده شان با او همانند شده اند.

او را از دست دادم و به جستوجویش پرداختم، ولی جز نیستی نصیبم نشد.»(9)

فارابی (اسحاق)

ابوابراهیم، اسحاق بن ابراهیم فارابی، در فاراب چشم به جهان گشود و بدان جا منسوب شد. در همان جا به فراگیری علم پرداخت و آن گاه به تدریس همت گماشت و به یمن سفر کرد و در «زبید» اقامت گزید. او از بزرگان و ائمّه لغت عرب و از کسانی است که بنای معجم ها را پی ریزی کرد. شرح ادب الکاتب از تألیفات او است.(10)

قمی(احمد)

احمد بن محمد بن الحسین بن دول قمی، پیشوایی فاضل و دارای کتاب ها و تألیفاتی است که از جمله آثار او: الحدائق در توحید، الطبقات، التفسیر و الأدویة است.(11)

کوشیار جیلی

ابوالحسن، مهندس و دانشمندی اخترشناس است. کتاب هایی در حساب، مثلّثات، اخترشناسی و اسطرلاب تألیف کرده است.

الأصول فی احکام النجوم، الریح الجامع، معرفة الإسطرلاب و اصول حساب الهند از آن جمله است.(12)

هود جذامی

هود بن عبدالله بن موسی جذامی ـ که با قبیله جذامه پیمان ولاء داشت ـ جدّ خاندان هود، از امیران دولت هود در اندلس است. گفته

 

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 262
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست