responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 416

«سرستی» را می گشاید و احمد بن ینالتکین را به عنوان جانشین خویش در هندوستان باقی می گذارد و برای جنگ با سلجوقیان که وارد خاک «خراسان» شده اند، با سپاه خود باز می گردد.

وقوع جنگ میان غزنویان و سلجوقیان

* سلطان مسعود غزنوی باسلجوقیان می جنگد، ولی نمی تواند آن ها را از خراسان بیرون براند. افرادی که در سال 421ق به خراسان وارد شده بودند، در سال 429ق بر بسیاری از نقاط خراسان تسلط یافتند.

جنگ میان غزنویان و آل کاکویه

* علاء الدین بن کاکویه، حاکم اصفهان، برضد سلطان مسعود غزنوی قیام می کند. سلطان مسعود، لشکری به سرداری ابوسهل حمدونی، فرمانروای ری برای نبرد با ابن کاکویه می فرستد. ابوسهل در نبرد با او پیروز می شود و او را فراری می دهد و بر اصفهان تسلط می یابد و اموال و گنجینه های علاءالدوله، از جمله کتاب های بوعلی سینا در دربار او را غارت می کند و کتاب ها را به غزنه (غزنین) می فرستد. هنگامی که غوریان در سال 545ق (1150م) غزنین را نابود کردند، کتاب ها در آتش سوخت.

حملات دریایی به بنادر اسلامی

* ناوگانی از پیزا و جنوا به ناوگان اسلامی در لنگرگاه بونه (عنابه) واقع در ساحل تونس حمله می برند و شهر را ویران می کنند.

درگذشتگان

* امیة بن عبدالرحمان اموی.

* بدران عقیلی.* برجمی.

* رقیق قیروانی.

* قفال مروزی.

امیّة بن عبدالرحمان اموی

 

امیّة بن عبدالرحمان بن هشام بن سلیمان بن عبدالرحمان ناصر اموی، در قرطبه زاده شد و در آن جا بالید و به قدرت طمع ورزید و سلطنت امویان را تباه کرد. او چون خلیفه المعتدبالله هشام بن محمد را ضعیف تر از وزیرش حکم بن سعید قزّاز می دید، با خود اندیشید که به جای المعتدبالله بنشیند، بنابراین به طور پنهانی، مردم را به کشتن وزیر تشویق کرد؛ مردم نیز چنین کردند و سرش را در شهر گرداندند. در حالی که گروهی از آشوب طلبان امیه را همراهی می کردند، گام پیش نهاد و داخل قصر شد و به جای خلیفه نشست. او از مردم خواست معتدبالله را ـ که در قسمت دیگر قصر بود ـ معزول اعلام کنند.

 

ابن عذاری می گوید: مردم قرطبه به امیه گفتند: ما می ترسیم امروز تو را بکشند، زیرا مردم بر ضد شما امویان شوریده اند. امیه گفت: امروز با من به خلافت بیعت کنید و فردا مرا بکشید. و این گفتار به دلیل حرصی بود که او برای خلافت داشت، اما مردم گردآمدند و خواستار برکناری هر دو شدند. بزرگان قرطبه گرد ابوحزم بن جهور جمع شدند و بر حذف خلافت و برکناری تمام امویان متفق القول شدند و به معتد و امیه پیغام دادند که نباید هیچ کدام از آن ها در کاخ و یا در قرطبه بمانند. آن دو بیرون نرفتند و مردم در بازارها و باغ ها ندا در دادند: کسی از امویان باقی نماند و کسی از آنان حمایت نکند.

 

این پایان کار بنی امیه بود که در سال 422ق رخ داد و امیه به یکی از شهرهای نظامی در مرز رفت و سه سال در آن جا ماند و خواست به قرطبه برگردد، امّا بزرگان قرطبه از قصد او آگاه شدند و چون ترسیدند شهر دوباره به آشوب کشیده شود، پیش از ورود او به قرطبه کسی را برای کشتن او فرستادند و او را در جایی به نام «قریة راشد» کشتند.(2)

 

بدران عقیلی

 

بدران بن مقلد عقیلی، حاکمی است که در سال 419ق برنصّیبین تسلط یافت. این خطّه، پیش از آن تحت سلطه نصرالدوله ابونصر احمد بن مروان، حاکم میّافارقین و آمِد بود. نصر با او جنگید، ولی بدران پیروز شد و حوادث متعددی رخ داد.

آن گاه بدران همراه نصرالدوله در نصیبین بود تا این که در همان جا درگذشت.(3)

برجمی

 

وی رئیس عیاران بغداد بود. یارانش او را سردار ابوعلی می خواندند. او هیچ گاه نمی گذاشت کسی به زنی تعرّض کند و یا مال او را برباید و خود نیز این کار را نمی کرد. در سال 424ق قدرتش زیاد شد و رئیس شرطه بغداد ناچار شد چهار تن از عیاران را بازداشت کند. برجمی نیز به تلافی، چهار تن از اعضای شرطه را گرفت و به در خانه رئیس شهربانی آمد و از پشت در گفت: من چهار تن از یاران تو را گرفته ام، اگر یاران مرا آزاد کنی، یارانت را رها می کنم و گرنه، آنان را می کشم و خانه ات را به آتش می زنم. و رئیس شرطه آنان را آزاد کرد. مقام برجمی روز به روز بیشتر می شد و به همان نسبت نیز شرّش زیادتر شد و به تعدادی از انبارهای قسمت شرقی بغداد هجوم برد و در خانه سیدمرتضی را شکست. او به درجه ای رسید که مردم از خطیب مسجد جامع «رصافه» خواستند برای برجمی نیز خطبه بخواند واگر نه نمی تواند برای خلیفه و سلطان خطبه بخواند. با این اوصاف، او جوانمرد بود؛ یعنی نه به زنی تعرض می کرد و نه به کسی

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 416
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست