responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 470

رضوان از فیلسوفان بزرگ اسلام است و با ابن بطلان مسیحی مناظرات تندی داشته است. چون هر یک از آن دو کتابی می نوشت، دیگری آن را ردّ می کرد. هنگامی که ابن بطلان در سال 441ق، در زمان مستنصر فاطمی، به مصر رفت، سه سال با ابن رضوان مناظره کرد و این مناظرات را هنگام رفتن از مصر، در کتاب هایی جمع آوری کرد.

ابن رضوان می گفت: به نظر بقراط، پزشک کسی است که هفت صفت داشته باشد:

1ـ تام الخلقه، تندرست، هوشمند، خردمند، حاضرالذهن و خیرخواه باشد؛

2ـ خوش پوش، خوشبو، و تن و لباسش پاکیزه باشد؛

3ـ رازدار بیماران باشد و بیماری های آنان را فاش نسازد؛

4ـ هدفش بیشتر درمان بیماران باشد؛ تا رسیدن به پول. و برای درمان مستمندان بیش از درمان توانگران بکوشد؛

5ـ برآموزش و خیرخواهی برای مردم حریص باشد؛

6ـ پاکدل، نظر پاک و راستگو باشد و به چیزی از زنان و اموال در خانه بیماران نیندیشند، تا چه رسد که با آن ها دست درازی داشته باشد؛

7ـ امین بر جان و مال مردم و مورد اعتماد باشد، داروی کشنده تجویز نکند و ساختن آن را به کسی نیاموزد و دارو برای سقط جنین ندهد و دشمنش را نیز مانند دوستش درمان کند.

ابن رضوان چندین کتاب دارد که از جمله آن ها حلّ شکوک الرازی علی کتاب جالینوس، دفع مضارّ البدن، کتاب المنافع فی کیفیة تعلیم صناعة الطب، رسالة فی علاج الجذام، تفسیر ناموس الطب اثر بقراط کتاب فی علم الاشربة و المعاجین، مقالة فی حفظ الصحة، تفسیر چهار مقاله بطلمیوس و غیر این هاست.(3)

سمیساطی

 

ابوالقاسم، علی بن محمد بن یحیی سلمی سمیساطی، عالم هندسه و ریاضیات و منسوب به سمیساط، قلعه ای کنار فرات، میان قلعة الروم و ملطیة بود. در دمشق می زیست و عمری طولانی کرد. نزدیک مسجد جامع دمشق در رباطی معروف به سمیساطیه ساکن بود و در هشتاد سالگی درگذشت.(4)

 

قریش عقیلی

 

ابوالمعالی، قریش بن بدران بن مقلّد عقیلی، فرمانروای موصل، در سال 442ق بر عمویش ابوالمنیع قرواش مقلّد پیروز شد و او را در قلعه ای زندانی کرد و سپس کشت. در زمان او و در سال 448ق بساسیری بر موصل دست یافت و به نام فاطمیان خطبه خواند، سپس طغرل بیگ سلجوقی در سال 449ق برآن شهر چیره شد و بساسیری را از آن جا بیرون راند و برادرش ابراهیم اینال را به فرمانروایی آن سامان گماشت. در سال 450ق بساسیری موصل را پس گرفت و پس از کشته شدن او باز شهر موصل به دست قریش عقیلی افتاد. عقیلی تا واپسین دم زندگی بر آن جا حاکم بود و پس از او پسرش ابراهیم به جای او نشست.(5)

کنجروزی

 

محمد بن عبدالرحمان بن محمد نیشابوری، منسوب به کنجروز ـ روستایی نزدیک نیشابور ـ فقیه، نحوی، پزشک و سوارکار بود. سابقه طولانی در طب، اسب سواری و کاربرد سلاح داشت و در علوم مختلف نیز سرآمد بود. حدیث روایت می کرد و در خراسان آن روز برای خود موقعیتی داشت.(6)

 

نصرالدوله کردی

 

ابونصر، احمد بن مروان بن دوستک کردی حمیدی، ملقّب به ملک نصرالدوله، فرمانروای دیار بکر و میافارقین بود. پس از کشته شدن برادرش ابومنصور سعید بن مروان در سال 401ق، در حالی که 28 سال داشت با او بیعت کردند و 51 سال بر سریر قدرت نشست. او فردی خردمند، دوراندیش و دادگر بود و با همه خوش گذرانی هایش هرگز نماز صبح را از دست نداد. سیصد کنیز داشت و هر شب با یکی خلوت می کرد. برخی از آن ها را به پنج هزار دینار خریده بود. او با دختران پادشاهان ازدواج کرد. شنید که پرندگان در زمستان از کوه ها به شهرها و روستاها می آیند تا غذایی پیدا کنند و شکار می شوند. او دستور داد از انبارهای شخصی خود به آن ها دانه بدهند و بدین ترتیب در تمام عمرش پرندگان مهاجر ریزه خوار او بودند.

شاعران رو به سوی او نهادند و او را ستودند. دو وزیر داشت که وزیر دو خلیفه بودند: یکی حسین بن علی، معروف به ابن المغربی، که وزیر الحاکم بامرالله فاطمی، فرمانروای مصر بود و از او جدا شد و به خدمت نصرالدوله درآمد و به وزارت رسید و دیگری فخرالدوله ابونصر جهیر که نخست وزیر او بود و سپس به بغداد رفت و وزیر خلیفه عباسی القائم بامرالله شد.

نصرالدوله در 86 سالگی در میّافارقین درگذشت.(7)

پی نوشت ها:

 

[1] جمعه اول محرم سال 453 = 26 اکتبر سال 1061؛ سه شنبه شانزدهم ذی الحجه سال 453= اول ژانویه سال 1062.

[2] رفع الإصر عن قضاة مصر، ص 106.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 470
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست