responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 472

مرداس بر ضد مکین الدوله شورید و بر«حلب» چیره شد. فاطمیان با ثمال مذاکره کرده، از او خواستند حلب را از پسر عمویش محمد بن نصر باز پس گیرد. وی در سال 454ق با سپاهی از مصر بر او تاخت و حلب را از او باز پس گرفت و به حکومت آن سامان رسید.

 

در سال 454ق معزالدوله در شهر ارتاح، از توابع حلب با پادشاه روم رویارو و بر او پیروز شد و غنیمت ها و اسیران فراوان به دست آورد، تا جایی که کنیز زیبای رومی را به صد درهم می فروختند. ثمال پس از چندی درگذشت و برادرش عطیة بن صالح به جای او نشست.(4)

 

فارقی (عبدالکریم)

 

عبدالکریم بن عبدالحاکم بن سعید فارقی، از وزیران فاطمیان مصر و نخستین کسی بود که از این خاندان وزیر شد. او در سال 453ق این منصب را به دست آورد. پدرش نیز از قاضیان بود و به نیکی و کارهای خیر معروف بود.(5)

قضاعی

 

ابوعبدالله، محمد بن سلامة بن جعفر بن علی بن حکمون مصری قضاعی، از علمای تاریخ و تفسیر، شافعی مذهب و در زمان حکومت فاطمیان در مصر منشی وزیر نجیب الدوله جرجرائی بود. مستنصر فاطمی در سال 439ق او را به عنوان سفیر، به دربار تئودورا، امپراتوریس روم به قسطنطنیه فرستاد تا قرارداد صلحی میان رومیان و فاطمیان امضا کند. پس از بازگشتن، کتابی با عنوان المختار فی ذکر الخطط و الآثار نوشت که یاقوت حموی و مقریزی، مطالبی را از آن کتاب نقل کرده اند. قضاعی در سال 363ق به قضاوت رسید.

 

تفسیر القرآن، الشهاب فی المواعظ و الآداب، تواریخ الخلفاء، خطط مصر، عیون المعارف و فنون اخبار الخلایف، دستور معالم الحکم و... از آثار اوست.(6)

 

معزّ بن بادیس

 

معزّ بن بادیس بن منصور بن بلکین بن زیری ابن مناد صنّهاجی، از پادشاهان دولت صنّهاجی افریقیه بود و در منصوریه، از توابع افریقیه به دنیا آمد. در سال 406ق و پس از درگذشت پدرش بادیس، به قدرت رسید و الحاکم بامرالله فاطمی، پادشاه مصر و مغرب منصب او را تنفیذ کرد و به او شرف الدوله لقب داد. در زمان او امنیت حکمفرما شد. ساختمان ها و مساجدی ساخت و اموال فراوانی برای آن ها وقف کرد و علما را به خود نزدیک کرد و آنان را گرامی داشت.

ابن اثیر درباره او می گوید: «نازکدل و خداترس بود و از خونریزی ـ جز در مواردی ـ خودداری می کرد. بردبار بود و از گناهان بزرگ می گذشت و با بردگان و یارانش خوش خوی بود و دانشمندان را گرامی می داشت و به آنان بخشش های بسیاری می کرد.»

میان او و قبایل زناته جنگ هایی رخ داد که در همه آن ها پیروز شد. در سال 440ق سر از فرمان فاطمیان برتافت و برای خلیفه عباسی القائم بامرالله تبلیغ کرد. مستنصر فاطمی، عرب های بنی هلال و بنی سلیم را از حجاز به جنگ او فرستاد و غارت مغرب را بر آنان حلال کرد و آنان قیروان را گرفتند. معزّ با آنان جنگید، ولی آنان به سبب زیادی جمعیت بر او چیره شدند و او به مهدیّه عقب نشست و در آن جا ماند تا این که در 56 سالگی درگذشت.

او نخستین کسی بود که در افریقا مردم را به پیروی از مذهب مالکی واداشت. پیش از آن بیشتر آنان پیرو مذهب ابوحنیفه بودند. درهم هایی که به نام فاطمیان زده شده بود باطل کرد و به جای آن سکّه دیگری زد. پس از مرگش پسرش تمیم به جای او نشست.

ابن رشیق قیروانی در سوگ او می گوید:

«هر زنده ای ـ هرچند روزگار درازی زندگی کند ـ باید بمیرد؛ نه شکوه سلطنت می ماند و نه پادشاهی.

معزّ، به ما پشت کرد و رفت و ما را تنها گذاشت. نزدیک است فلک درهم بریزد.

او درگذشت و جای او خالی است و در خزانه خویش سرهای پادشاهانی را گذاشت که نمی دانی چقدر نیرومند بودند.

او جز شمشیری نبود که سرنوشت، او را؛ بر ستمگران و بی باکان زمین چیره ساخته بود.

گویا هیچ گاه به دریای پرآشوب مرگ گام ننهاده بود و دریاها در مقایسه با او چون برکه می ماندند.

روح معزّ و روح خورشید از کالبد آن دو برفت، بنگر از این پس، خورشید، با چه روشنایی بالا خواهد رفت.»(7)

پی نوشت ها:

 

[1] سه شنبه اول محرم سال 454 = پانزدهم ژانویه سال 1062؛ چهارشنبه 27 ذی الحجه سال 454 = اول ژانویه سال 1063.

[2] العبر، ج 3، ص 235؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 293.

[3] البیان المغرب، ج 1، ص 369؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده: «بلکین حمادی»؛ تاریخ الجزائر العام، ج 1، ص 368.

[4] تاریخ ابن اثیر، ج 9، ص 79؛ البعر، ج 4، ص 273؛ زبدة الحلب، ج 1، ص 237، 355 و 388؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 292؛ العبر، ج 3، ص 233؛ اعلام النبلاء، ج 1، ص 336؛ الأعلام ، ج 2، ص 85.

[5] الأعلام ، ج 4، ص 177.

[6] وفیات الاعیان، ج 1، ص 462؛ طبقات سبکی، ج 3، ص 62؛ العبر، ج 3، ص 135؛ حُسن المحاضره، ج 1، ص 76، 227؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 293؛

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 472
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست