نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 73
باغر ترک
باغر از سرداران بزرگ ترک بود که در
کشتن متوکل خلیفه عباسی شرکت کرد؛ از این رو حقوقش افزون شد و
به عنوان اقطاع (تیول) زمین هایی در اختیارش قرار
گرفت. سپس وصیف و موسی بن بغا(سرداران ترک) به فرمان خلیفه
المستعین بالله، وی را غافل گیر کرده، کشتند. آنگاه خانه اش
غارت و اموالش و اموال کاتب او، دلیل بن یعقوب نصرانی مصادره
شد.(2)
حسین بن ضحاک
ابوعلی، حسین بن ضحاک بن یاسر،
معروف به شاعرِ بی بندوبار با قبیله باهله هم پیمان بود. او
اصلش از خراسان است؛ در بصره زاده و بزرگ شد و از آن جا در اواخر حکومت هارون الرشید
به بغداد رفت و همنشین فرزندش امین شد و به مجالس خلفا، به جز مأمون
وارد شده، آنان را ستود و جایگاهی عالی یافت. او به دلیل
سرودن مرثیه ای در وصف امین، به درگاه مأمون راه نیافت؛
سروده او این بود:
«چرا نماندی تا همیشه نیاز
ما را برآورده سازی؛ در صورتی که حق، آن بود که غیر تو از میان
برود
تو برای پیشینیان
جانشینی نیک بودی؛ ولی با رفتنت دیگر جانشینی
برای تو نمانده است.»
بعدها حسین این مدیحه
را برای مأمون سرود و رضای او را جلب کرد:
«آیا یگانه نیکی،
صفات یگانه اش را از من دریغ می کند و از خود دورم می
سازد؛ در حالی که من محبتم را تنها نثار او می کنم؟!
خداوند، عبدالله را بهترین بندگان
خود یافت؛ لذا خلافت را بدو بخشید؛ زیرا خداوند به بندگان خود
از همه داناتر است.»
حسین شاعری ادیب،
نکته سنج، خوش طبع، بر نوآوری های زیبا در شعر توانا بود و سبکی
شیرین داشت. ابونواس مضامین شعری او را در خمریات
به کار می برد و به خود نسبت می داد؛ تا آن جا که اگر شعر کمیابی
در این زمینه از حسین بر زبان ها می افتاد، مردم آن را به
ابونواس نسبت می دادند.
قطعه ذیل در خمریات از
اوست:
«خنده و عیش روح افزا بامدادان
مرا جان بخشید و روزم کنار یاران و همگنان روز خوشی شد.
پیش از آن که روز فرا رسد و عیش
ما را بر هم زند، برخیز و شادی را از نهانگاهش برانگیزان!
با دختر تاک (کنایه از شراب) از
دستان شاهدی کمر به خدمت بسته و ردای سر مستی به تن کرده دم
ساز!
او که با گوشه چشم و با دستش با کمال زیرکی
تو را جامی می دهد. آن سان که نوشنده اش میان هوشیاری
و فراموشی سرگردان است.»
قطعه ذیل در مغازله نیز از
اوست:
«چونان گلی سرخ در حالی که
چون گل راه می رود؛ هنگام هر خوش آمد گویی حرکاتی موزون
دارد و با چشمانش صبر از دل بردباران می رباید و آنان را به وجد می
آورد.
آرزو کردم از دستانش جرعه ای
بنوشم که پیمان از یاد رفته را به یادم آورد.
خداوند روزگار را مبارک کند که در آن، هیچ
شبی را تنها سر به بالین نگذارم؛ بلکه از محبوبی به وعده دیداری
رهسپار باشم.»
حسین تا زمان مستعین زیست
و تا آستانه صد سالگی عمر کرد.(3)
سند بن علیسندبن علی از
ستاره شناسان و مهندسان مشهور در عصر عباسی است که در آغاز، یهودی
بود. سپس به دست مأمون مسلمان و از جمله ستاره شناسان او شد. مأمون او و دیگر
ستاره شناسان را برای نظارت بر ساختمان رصدخانه بغداد و اصلاح ابزار آن
مأمور کرد. سپس او را به ریاست اخترشناسان برگزید. سِند با گروه دیگری
از ستاره شناسان به اندازه گیری محیط زمین پرداخت. او پیوندی
استوار با ثابت بن قرَّه و پسران موسی بن شاکر داشت. زیج معروفی
ایجاد کرد که ستاره شناسان آن روزگار، آن را به کار گرفته، بدان عمل کردند.
او کتاب هایی نگاشت؛ از جمله: القواطع؛ الحساب الهندی؛
المنفصلات و المتوسطات؛ الجبر و المقابله و الجمع و التفریق.(4)
عبیدالله بن سری
ابونصر، عبیدالله بن سری بن
حکم بن یوسف ضبّی، امیر و امیرزاده مصر بود. پس از مرگ
برادرش محمد بن سری در سال 206ق امیر مصر شد و سپاهیان با وی
بیعت کردند. مأمون امارت او را به رسمیت شناخت. سپس مأمون حکومت برخی
نواحی مصر را به خالد بن یزیدشیبانی سپرد؛ اما عبیدالله
از پذیرش این امر سر باز زد و با او مقابله کرد. بدین ترتیب،
فتنه ای آغاز شد که به شکست خالد انجامید. مأمون، عبیدالله را
برکنار کرد و عبدالله بن طاهر بن حسین را به جانشینی او گماشت.
عبدالله در رأس لشکری در سال 211 ق رهسپار مصر شد و عبیدالله مدتی
با وی جنگید و سپس امان خواست؛ مأمون به او امان داد و عبدالله بن
طاهر به او فرمان داد به سوی مأمون حرکت
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 73