responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 119

بدیع دمشقی؛

 

فاطمه جوزدانی.

 

ابراهیم غزّی

 

ابواسحاق، ابراهیم بن یحیی بن عثمان. وی در غزه3 متولد شده و در دمشق و در مدرسه نظامیه بغداد به تحصیل دانش پرداخت و چون فارغ التحصیل شد، رهسپار خراسان گردید و در اشعار خود، سلطان سلجوقی، ملک شاه، و پسرش سنجر و شماری از رجال خراسان را ستود. او شاعری نیکوسرا بود، ولی بخشی از اشعارش از بین رفته است؛ زیرا وی به گزینش اشعار خود پرداخت و باقی آن را سوزاند. در زندگی خود، چیزی که مایه خرسندی از مردم شود، ندید و این موضوع به خوبی در اشعارش دیده می شود، آنجا که می گوید:

 

«گفتند شعر را به یک سو فکندی. گفتم: ضرورت چنین اقتضا کرد؛ زیرا انگیزه ها و مشوق ها از بین رفته است.

 

سرزمین از رادمردانی که امید بخشش از آنان رود یا زیبارویانی که شایسته عشق ورزیدن باشند خالی شده است.

 

جای شگفتی است با اینکه کسی پول پای شعر نمی دهد و بازار آن کساد است، ولی دست خیانت و سرقت به آن دراز می شود !».

 

و در اشعاری دیگر چنین گفته است:

 

«زندگانی دنیا کالایی بیش نیست؛ ولی شخص کم خرد و کودن، آن را انتخاب می کند.

 

گذشته ها گذشت و آینده هم در پرده غیب پنهان است؛ بهره تو فقط لحظاتی است که در آن هستی». 4

 

ابن تومرت

 

ابوعبداللّه، محمدبن عبداللّه بن تومرت مصمودی معروف به ابن تومرت و ملقب به مهدی. وی در سرزمین سُوس الادنی، واقع در جنوب مراکش در قبیله مصموده، از بزرگ ترین قبیله های مغرب اقصی به دنیا آمد. وی برای فراگیری دانش به مشرق سفر کرد و راهی اسکندریه شد و از آنجا رهسپار مکه شد. پس از ادای فریضه حج، روانه عراق شد و در بغداد با امام محمد غزالی دیدار کرد و اندیشه های خود را با او باز گفت. غزالی او را تأیید کرده و در هدفی که داشت، مصمم ساخت؛ سپس به مغرب بازگشت و در راه خود، به شهر بِجَایه واقع در مغرب اوسط رسید و در آنجا با فردی به نام عبدالمؤمن بن علی قیسی آشنا شد. او را موافق خواسته های خود دیده، راز خود را با او در میان نهاد و او را به جنگ با مرابطون ـ به دلیل خروج آنان از دین ـ دعوت کرد. عبدالمؤمن، سپاهی را به نام موحدون5 فراهم آورد و دو بار به نبرد با مرابطون پرداخت که بار اول در سال 511ق رخ داد و در این نبرد شکست خورد و نبرد دوم در سال 524ق در نزدیکی مراکش رخ داد و پیروز شد. بعد از این نبرد بود که ابن تومرت بیمار شد و در حالی درگذشت که پایه های دولت موحدون را به رهبری عبدالمؤمن ـ که نامزد خلافت از سوی او بود ـ استوار کرده بود. ابن تومرت در شهر «تینملل» از شهرهای سوس دفن و قبرش زیارتگاه شد که مؤمنان از هر سوی آهنگ آن کرده و پادشاهان موحدون همه گونه قدرانی و بزرگداشت و احترام را نثار او می کردند. او شعر غنایی دارد که در آن به بیان اشتیاق و ایده خود در تشکیل حکومتی که بر اساس دستورات اسلام تأسیس شده باشد، پرداخته و همت خود را در بیداری بی خبران مصروف داشته است. بعضی از اشعار او در این زمینه یاد می شود:

 

«بازوان آنان را هنگام دورشدن گرفتی، و آنان رفتند و تو را جاگذاشتند. چقدر آنان را از کار زشت باز می داری و خود باز نمی ایستی، و چقدر پند می دهی و خود پند نمی گیری. ای سنگ سا ! تاکی آهن را تیز کنی، ولی خود چیزی نبری».

 

و از اشعار اوست:

 

«مرا با افکار و اندیشه های پنهانم واگذار، به اندیشه هایم زره و جامه خواهم پوشاند. به خدا سوگند اگر شاهد مقصود را در آغوش بگیرم [بتوانم به اندیشه هایم جامه عمل بپوشانم]، در راه آن از زدن گردن مردمان ابایی ندارم، تا اینکه زنگار از این دین بزدایم، تا اینکه حق را به طور کامل به بزرگان برسانم. و زمین را از داد پر کنم؛ پس از آنکه از ستم پر شده باشد، و درهای خیرات را به روی مردم بگشایم». 6

 

ابن معمر نفزی7

 

ابوعبداللّه، محمدبن معمر نفزی معروف به ابن اخت غانم (منسوب به دایی خود غانم بن ولید مخزومی متوفای 470ق) گیاه شناس و لغت دان، از اهالی مالقه اندلس. وی مدتی در المریه رحل اقامت افکند و نزد پادشاه آن، معتصم بن صادح از موقعیت و منزلتی برخوردار شد. از تألیفات اوست: شرح کتاب النبات ابوحنیفه دینوری. او عمری طولانی کرد و در حدود صدسالگی درگذشت. 8

 

آمر باحکام اللّه

 

ابوعلی، منصور آمر باحکام اللّه بن احمد ابوالقاسم مستعلی باللّه، دهمین خلیفه فاطمی. آمر در سال 495ق که پدرش درگذشت، پنج سال بیش نداشت که به خلافت نشست. وزیر افضل بن بدر الجمالی قدرت را به دست گرفته و به اداره امور دولت پرداخت. آمر به کمک مأمون بطائحی که چشم طمع به وزارت داشت، نقشه قتل افضل را کشید و بطائحی، پس از کشته شدن افضل در سال 515ق به وزارت رسید و در

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 119
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست