responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 136

مکرم صلیحی که او نیز به سیده حره معروف بود و در سال 479ق درگذشته بود، باز شناخته شود، اروی زنی دوراندیش، باتدبیر و ملکه یمن بود. در زبید یمن به دنیا آمد و در دامن اسماء دختر شهاب پرورش یافت و با مکرم صلیحی ازدواج کرد و چون مکرم که حاکم یمن بود فلج و زمینگیر شد، تدبیر امور حکومتی را به او واگذاشت. اروی، قلعه ای برای خویش در «ذی جبله» ساخت که در سال، چندین ماه را در آن قلعه می گذراند و تدبیر و اداره مملکت را به دوش گرفت تا آن گاه که شوهرش مکرم در سال 484ق درگذشت و پسرعموی شوهرش، سبابن احمد جانشینش شد؛ ولی وی همچنان امور حکومت را در دست داشت. نامه های [درخواست حاجت یا شکوه] به حره می دادند و وزرا نزد وی گرد می آمدند و وی از پشت پرده فرمان می راند. بر منابر یمن برای وی دعا می کردند. در خطبه ها به ترتیب نام های مستنصر فاطمی، صلیحی و حره را می بردند. به فرمان خلیفه فاطمی، با سبأ ازدواج کرد و در سال 492ق سبأ نیز درگذشت و پادشاهی صلیحیان رو به ضعف نهاد. پس حره در «ذی جبله» مستقر شد و بر بخش ها و قلعه های اطراف آن چیره شد. وزرا و کارگزارانی داشت و به مدت چهل سال حکومت کرد. همو بود که در سال 479ق یا 481ق نقشه کشتن سعید احول ـ که یکی از قاتلان علی بن محمد صلیحی، پدر شوهرش بود ـ را کشید. حره از رهبران اسماعیلی به شمار می رفت. در ذی جبله درگذشت و از خود، موقوفات و افتخارات بسیاری به جا گذاشت و او آخرین پادشاه صلیحیان بود. 6

 

راشد باللّه عباسی

 

ابوجعفر، منصوربن ابوالفضل مسترشد باللّه، مادرش ام ولد بود. پس از کشته شدن پدرش در سال 529ق به عنوان خلیفه با او بیعت کردند و ملقب به راشد باللّه شد. سلطان مسعود سلجوقی با وی بیعت کرد؛ ولی پس از مدتی سلطان مسعود با او به نزاع برخاست؛ چون آگاه شد خلیفه، خطبه را به نام برادرزاده وی، ملک داوود پسر سلطان محمود مقرر کرده است؛ درحالی که پیش از این متعهد شده بود خطبه به نام او باشد. ازاین رو مسعود، سپاهی تدارک دید و روانه بغداد شد و خلیفه از بغداد گریخت و به عمادالدین زنگی، امیر موصل پناهنده شد. سلطان مسعود، امرا و علما را جمع کرد و آنان راشد باللّه را نکوهش کردند و منشوری نوشتند که در آن ظلم و ستم راشد و گرفتن اموال مردم، خونریزی و نوشیدن شراب را یادآور شده بودند و پاره ای از آنان، آن را امضا کردند و سلطان مسعود، درخواست خلع راشد کرد. علما فتوا به خلع او دادند و در نتیجه در سال 530ق از خلافت برکنار شد و نام او از خطبه ها در بغداد و دیگر شهرها حذف شد. مدت خلافت وی یازده ماه و یازده روز بود. پس از راشد، با عموی او، ابوعبداللّه محمدبن مستظهر بیعت شد و به مقتفی لامراللّه ملقب شد و چون راشد از خلع خود آگاه شد، روانه همدان شد که داوود پسر سلطان محمود در آنجا بود. سپس همدان را به قصد اصفهان ترک کرد و شماری از پاسداران او که خراسانی بودند و در خدمت او بودند، وی را کشتند. راشد هنگام مرگ سی سال داشت. 7

 

صدقه بن دبیس

 

صدقه بن دبیس بن صدقه بن منصور اسدی. وی از امرای بنی اسد و حاکمان حله بود. پس از کشته شدن پدرش در سال 529ق به حکومت حلّه رسید. سلطان مسعود پسر محمد سلجوقی بر آن شد حلّه را از چنگ وی درآورد. صدقه با او به جنگ برخاست و پیروز گشت. مسعود در سال 531ق به بغداد بازگشت. سپس مکاتباتی مبنی بر صلح میان آنان ردوبدل شد که در نتیجه بین آن دو آشتی برقرار شد و چون میان مسعود و عمویش سنجر، حاکم خراسان، جنگی در گرفت، صدقه به همراه مسعود بود و در معرکه جنگ کشته شد. صدقه فردی خردمند، شجاع و بسیار اندیشمند بود. 8

 

پی نوشت ها:

 

[1] شنبه اول محرم 532ق / 18 سپتامبر 1137م؛ شنبه 17 ربیع الثانی 532ق / اول ژانویه 1138م.

 

[2] الاعلام، ج1، ص136.

 

[3] العبر، ج4، ص89؛ شذرات الذهب، ج4، ص100.

 

[4] تاریخ الادب فی ایران، ص457؛ دایره المعارف الاسلامیه، ذیل «انوشیروان».

 

[5] موسوعه لاروس، ذیل «یونس».

 

[6] الاعلام، ج1، ص279.

 

[7] تاریخ ابن اثیر، ج11، صص35 و 62؛ النجوم الزاهره، ج5، صص258 و 263؛ تاریخ الفخری، ص308؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص436؛ العبر، ج4، ص89؛ الروضتین، ج1، ص80؛ الخریدة (بخش عراق)، ص32؛ الاعلام، ج7، ص244.

 

[8] تاریخ ابن اثیر، ج11، صص30، 47 و 60؛ الاعلام، ج3، ص290.

 

533 ق / 1138 ـ 1139م1

 

رویدادها

 

دولت بوریان در دمشق: شهاب الدین محمود پسر بوری، حاکم دمشق به علت ستمگری اش به دست غلامانش ترور شد و برادرش محمد پسر بوری به جای او نشست و به جمال الدین ملقب گشت.

 

صفوه الملک زمردخاتون، مادر امیر محمود، از عمادالدین زنگی ـ که در موصل بود ـ می خواهد انتقام خون فرزندش را از قاتلان او بگیرد. عمادالدین به این درخواست پاسخ مثبت می دهد و روانه دمشق می شود و در مسیر راه، بعلبک را به تصرف خود در می آورد. دیری نپایید جمال الدین بوری درگذشت و پسرش مجیرالدین ابق

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 136
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست