ابوالقاسم تهرانی \ab-ol-qāsem-e tehrānī\، شاعر عصر صفوی در سدۀ 10 ق/ 16 م. آگاهی چندانی از احوال و اشعار ابوالقاسم در دست نیست. برای نخستینبار، ساممیرزا صفوی (923-983 ق/ 1517-1575 م) ــ تذکرهنویس معاصر صـاحبمدخل ــ تنها چند اشارۀ کوتاه و گذرا به زندگی او داشته، و از میان سرودههای وی، فقط به یک رباعی بسنده کرده اسـت (نک : ص 176-177). دیگران نیـز در آثـار خویش همین سخنان را تکرار کرده، و گامی فراتر ننهادهاند (برای نمونه، نک : عبرت، 2/ 686، حاشیه). بههرروی، قدر مسلم این است که خواجه ابوالقاسم اهل تهران بود و اجدادش از ثروتی فراوان برخوردار بودند، ولی او بهرهای از آن نداشته است (ساممیرزا، 176)؛ درنتیجه، وی بیبضاعت و تهیدستْ زادگاه خویش را ترک گفته است (همو، 177؛ نیز نک : عبرت، همانجا). مقصد ابوالقاسم، پس از جلای وطن، بلاد گرجستان بود. گویا او دنبالۀ زندگانی را در این سرزمین سپری کرده، و در همانجا درگذشته است (ساممیرزا، همانجا). تنها سرودۀ باقیمانده از ابوالقاسم تهرانی این است: تا کی ز غم جهان پریشان باشم / وز جور فلک بیسروسامان باشم / / از کجروی چرخ بداختر تا چند / افتاده به خاک راه یکسان باشم (همانجا). هرچند در این رباعی، شاعر بنابه سنتی دیرین، بیچارگی خویش را از «جور فلک» و «کجروی چرخ بداختر» میداند، اما مضمون آن میتواند انعکاسی از اوضاع پریشان و زندگی نابسامان وی از نظر اقتصادی، و بینصیببودنش از دارایی نیاکان باشد.
مآخذ
ساممیرزا صفوی، تحفۀ سامی، به کوشش حسن وحید دستگردی، تهـران، 1314 ش؛ عبـرت نائینـی، محمدعلی، مدینـة الادب، چ تصویری، تهران، 1376 ش.