آبزرشکی \āb-zereškī\، شغل، فروشندۀ آبزرشک. آبزرشک آبی است که از خیساندن زرشک حاصل میشود ( لغتنامه ... ). همچنین میتوان آن را با جوشاندن زرشک مخصوص آبگیری خیسخورده در آب به دست آورد (شهری، تاریخ ... ، 6/ 121). به کسی که آبزرشک (شاملو، دفتر 1/ 138؛ انوری، 1/ 29)، و گاهی در کنار آن آبآلبالو میفروشد، آبزرشکی و آبآلبالویی میگویند. آبآلبالو را معمولاً از آلبالوی خشک تهیه میکنند («چگونه ... »، بش )، شـربت آلبـالو نیز از آلبـالوی تـازه به دست میآید (شهری، طهران ... ، 5/ 177). آبزرشکی، آبآلویی، و آبآلبالویی جزو مشاغل قدیمی تهراناند. آنهایی که این پیشهها را داشتهاند، از گذشته تا امروز با کمی تفاوت، در کوچهها، گذرها، کنار میادین، بازارها و محلهای پررفتوآمد شهر به فروش این نوشیدنیها مشغول بودهاند. در تهران سدۀ 13 ق/ 19 م فقط دو دکان بهشکل ثابت، فروشندۀ شربت و نوشیدنیهای مختلف بودند (همو، تاریخ، 1/ 82) و بقیه ازجمله آبزرشکی، آبآلبالویی، دوغی و جز آنها، با دورهگردی به فروش محصول خود میپرداختند. در دورۀ ناصری بیشتر مهاجرانِ کاشی و نطنزی در تهران به فروش آبِ زرشک، آلو و شاهتوت مشغول بودند (سیفی، 179). آبزرشکیها در ابتدا قرابۀ پیزُرگرفتهای (پیزُر = نوعی جگن) را با یک بند چرمی از گردن در سمت راست خود میآویختند و کاسهای را که تکهیخی در آن انداخته بودند، به دست چپ میگرفتند و یک جیب چرمی با بند چرمی پر از یخ نیز در طرف چپ، از خود آویزان میکردند و در کوچهها و خیابانها به راه میافتادند (شهری، همان، 6/ 118). بعدها آبزرشکیها با چرخهای کوچک در شهر میگشتند و به کار خود مشغول میشدند. این فروشندگان برای جلب توجه مشتریان چنین آوازهایی سر میدادند: «صفرابُره آبزرشک، جگر را جلا میده آبزرشک» (همو، طهران، 4/ 153-154)، یا برای آبآلبالو چنین میگفتند: «آلبالو بخور نیشتر نخور، خونتو صاف میکنه آلبالو» (همان، 4/ 150). هنگامی که مشتری میرسید، قرابه را که به چرم آویخته بود، کج میکردند و در کاسه متناسب با پول شخص، آبزرشک میریختند و به دستش میدادند (همو، تاریخ، 6/ 118). از آبزرشکیهای معروف تهران در سدۀ 13 ش میتوان به مشهدی قنبر و کَل اشرفی اشاره کرد (همان، 6/ 122). امروزه فروش آبزرشک و آبآلبالو هم بهشکل سنتی و هم بهشکل ثابت، داخل دکان با دستگاه، رایج است. همچنین این نوشیدنیها را میتوان بهشکل آبمیوههای طبیعی بهصورت بستهبندیشده از فروشگاهها خریداری کرد. اما عرضۀ آبزرشک و آبآلبالو بهشکل سنتی در نقاط مختلف شهر، همچنان پررونق و پابرجا ست. از جملۀ کسانی که به این کار میپرداختند، میتوان به خلیل خیریمنش اشاره کرد که در 1350 ش/ 1971 م، در کنار کارخانۀ یخسازی، ابتدای خیابان شهباز (17 شهریور کنونی) روی یک چرخ، آبزرشکی و آبآلبالوفروشی به راه انداخته بود. امروزه (1394 ش) پسرش در همان مکان بر روی چرخ و با گالنهای پلاستیکی به این کار مشغول است («چگونه»، بش ). آبآلبالو ازبینبرندۀ تشنگی و فرونشانندۀ حدت خون و صفرا (شهری، طهران، 5/ 202) و آبزرشک نیز باعث رفع تشنگی و قی، و تقویتکنندۀ هاضمه است (همان، 5/ 313). آبزرشک خیساندۀ فشرده که نجوشیده باشد، اثر بیشتری دارد و شربت زرشک که آب جوشاندهاش را با شکر به قوام آورند، لطیفتر است. اگر آبزرشک ساده را با نمک بخورند، باعث سفتی شکم میشود و اگر با شکر بخورند، حالت ملین دارد. همچنین شربت زرشک که از قوامآوردن آبزرشک، آبلیمو و شکر به دست میآید، در طب سنتی ایران برای دفع سموم کشنده و درمان گزیدگی مار و افعی، و تحریک اشتها به کار میرفته است (همو، تاریخ، 6/ 119). فروش این نوشیدنیها بهخصوص آبزرشک از اول بهار تا اواخر تابستان متداول است (همان، 6/ 118). ایام پررونق دیگر برای کار آبزرشکیها همچون دیگر فروشندگان دورهگرد، روزهای پرازدحام پیش از عید نوروز است (همو، طهران، 4/ 153-154). در گذشته برخی از این فروشندگان در فصلهای سرد سال بهجای آبزرشک و آبآلبالو، به فروش شیر گرم، فرنی یا شیربرنج میپرداختند (همانجا). درمجموع میتوان گفت که این شغل جزو مشاغلِ با سرمایۀ کم و سود زیاد است (همو، تاریخ، 3/ 779؛ «چگونه»، بش ). قیمت یک من زرشک تهرانی در زمان کریم خان حدود 600 دینار بود (نجمی، 214). همچنین در 1267 ق/ 1851 م، برپایۀ گزارش روزنامۀ وقایع اتفاقیه قیمت یک من زرشک 500‘1 دینار و قیمت یک من آلبالو 300 دینار بود (نک : سعدوندیـان، 362-363). قیمـت آبزرشک در دورۀ قاجار هر کاسه 100 دینار و نصف آن یک تا دو شاهی بود (شهری، همان، 6/ 119). در همان دوره یک چارک آلبالو دو ـ سه شاهی بود (همان، 4/ 374). در اواخر دورۀ قاجار و اوایل دورۀ پهلوی هر من آلبالو یک قران قیمت داشت (همو، طهران، 4/ 150). در اوایل دهۀ 1370 ش قیمت یک لیوان آبآلبالو یا آبزرشک 5 تومان بود و در اوایل دهۀ 1390 ش بهای آن به 500-500‘1 تومان رسید («چگونه»، بش ). آبزرشکی از جملۀ شغلهایی است که نویسندگان در توصیف فضای اصیل قدیم شهری بهخصوص تهران، در داستانهایشان از آن استفاده میکنند؛ ازجمله میتوان از جمالزاده نام برد که در کتاب کهنه و نو چنین نوشته است: « ... از وسط خیل آبزرشکی و جگرکی و ... گذشتیم» (ص 46). تهرانیها نیز در مثلی که در آن به این شغل اشاره شده است، حسرت و دریغ خود را نسبتبه زمانه بیان میکنند: «ای روزگار، پارسال دوغ میفروخت، امسال آبزرشک!» (ذوالفقاری، 1/ 425). همچنین باید گفت که در زبـان گفتـاری اصطلاح آبزرشکـی دربـارۀ شخص بیاعتبار و بیدستوپا، یا امری پیشِپاافتاده کاربرد دارد (شاملو، دفتر 1/ 138).
مآخذ
انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، 1382 ش؛ جمالزاده، محمدعلی، کهنه و نو، تهران، 1338 ش؛ «چگونه یک آلبالوفروش درآمد یک پزشک را دارد؟»، برترینها (مل )؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ سعدوندیان، سیروس، اولینهای تهران، تهران، 1380 ش؛ سیفی فمی تفرشی، مرتضى، تهران در آیینۀ زمان، تهران، 1369 ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، حرف آ، تهران، 1357 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1378 ش؛ همو، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ نجمی، ناصر، ایران قدیم و تهران قدیم، تهران، 1366 ش؛ نیز: