آببخشکن، بازارچه، تکیه و کوچه \bāzārče, te(a)ky(iy)e va kuče-ye āb-baxš-kon\، مکانهایی واقع در محلۀ سنگلج، در تهرانِ عهد قاجار. در «نقشۀ نجمالدوله» از دارالخلافۀ ناصری که در 1309 ق/ 1892 م به چـاپ رسیده، بازارچۀ آببخشکن، تکیۀ آببخشکـن و کوچـۀ آببخـشکن، از شـرق بـه غرب و بهصورت متصل به هم در شمال محلۀ فرعی دبـاغخـانه واقع در محلۀ سنگلج جـانمـایی شدهاند (نک : اطلس ... ، 78- 79؛ دربارۀ معنی نام آببخشکن، نک : ه م).
1. بازارچۀ آببخشکن
این بازارچه در «نقشۀ نجمالدوله» از ابتدای دو ضلع شرقی و غربی تکیۀ آببخشکن، که تکیهای روباز در میان بازارچه بوده است، با جهتی متمایل به جنوب غربی آغاز میشود. اندکی پایینتر، یک سهراهی در برابر بازارچه ترسیم شده است که غرب آن به کوچۀ آببخشکن و جنوب آن به کوچۀ دباغخانه میپیوندد. در جانب شرقی نیز ادامۀ بازارچه بهطرف شرق ترسیم شده که در مسیرش قراولخانهای در دو نبش بازارچه و کوچۀ قوامالدوله در ضلع جنوبی بازارچه واقع است. در نبش دیگر کوچۀ قوامالدوله و بازارچه، مسجد میرزا زکی جانمایی شده است و با ادامۀ مسیر بهطرف انتهای شرقی بازارچه، کوچهای بنبست در ضلع شمالی بازارچه بهطرف شمال امتداد دارد که نام آن در این نقشه حاجی نایب درج شده است. بازارچه از اینجا تا تقاطعی در جانب شرقی پیش میرود و به پایان میرسد؛ این تقاطع از طرف شمال و شرق، به دو کوچۀ بنبست راه مییابد و از طرف جنوب، به کوچهای میپیوندد که پس از پیچِ تندی بهطرف شرق، تا مدرسۀ یونس خان و کوچۀ کردها امتداد دارد (نک : اطلس، همانجا). موقعیت این بازارچه در نقشههای قدیمتری که از تهران در دست است، مشهود است. در «نقشۀ کرشیش» از دارالخلافۀ ناصری که در 1275 ق/ 1859 م به چاپ رسیده، بازارچۀ آببخشکن به همان شکل که در «نقشۀ نجمالدوله» ترسیم شده، نشان داده شده است؛ با این تفاوت که در این نقشه، محل تکیۀ آببخشکن با نام سر آببخشکن، و کوچۀ آببخشکن با نام کوچۀ قاپوچیباشی نشان داده شدهاند (نک : همان، 44-45). در «نقشۀ برزین» از دارالخلافۀ ناصری که در سالهای پایانی دورۀ سلطنت محمد شاه قاجار ترسیم شده، و در 1268 ق/ 1852 م به چاپ رسیده است، موقعیت بازارچۀ آببخشکن در محدودۀ مدرسۀ میرزا زکی قابل مشاهده است؛ ولی نام آن در نقشه ذکر نشده است (همان، 32). در «نقشۀ ناسکوف» نیز که در 1241 ق/ 1826 م به چاپ رسیده، در محلی که آببخشکن قابل تشخیص است، دکانهای خردهفروشی جانمایی شده است (مهریار، 148- 149). این دکانها را میتوان هستۀ نقشۀ نخستین بازارچۀ آببخشکن دانست.
2. تکیۀ آببخشکن
در «نقشۀ نجمالدوله»، این تکیه در ابتدای بازارچۀ آببخشکن و در ضلع شمالی چهارراهی جانمایی شده که از طرف شرق به ادامۀ بازارچه، از طرف جنوب به کوچۀ دباغخـانه، و از طرف غرب به کوچۀ آببخشکن محدود است. در ضلع شمالی این تکیه، کوچهای باریک و بنبست بهطرف غرب کشیده شده است (نک : اطلس، 79). در «نقشۀ کرشیش»، نام تکیۀ آببخشکن درج نشده است، بـااینحـال، در جایی که سر آببخشکن جانمایی شده، در محل تکیه، محوطۀ عریضی دیده میشود که به میدانگـاهی شبـاهت دارد (نک : همان، 45). این میدان در «نقشۀ برزین» در مجاورت باغ بزرگی و نیز در جانب غربی بازار آببخشکن ترسیم شده است (نک : همـان، 32). اگرچه برزین نامی از آببخشکن و بازارچه و تکیه نبرده است، میتوان استنباط کرد که این میدان، همان محلی باشد که تکیۀ آببخشکن در آن واقع بوده است؛ چراکه در «نقشۀ ناسکوف»، همانگونه که در بخش بازارچۀ آببخشکن شرح آن گذشت، در محدودهای که آببخشکن واقع بوده، تحت عنوان دکانهای خردهفروشی جانمایی شده است (نک : مهریار، همانجا). وجود این دکانها در «نقشۀ ناسکوف»، مبین اهمیت آببخشکن برای مردم تهران بهعنوان یکی از منابع تأمین آب بوده است و میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که در محلی که آب قنات آببخشکن آفتابی میشده، مردم برای برداشت آب به آنجا مراجعه میکردهاند و به مرور زمان، تکیه و راستهبازاری در اطراف تکیه شکل گرفته است. به گمان قوی، پیشینۀ شکلگیری این تکیه و بازار به روزگار پیش از قاجار بازمیگشته است.
3. کوچۀ آببخشکن
در «نقشۀ نجمالدوله»، این کوچه در ضلع غربی چهارراهی جانمایی شده است و با جهت شرق به غرب از نبش تکیۀ آببخشکن و کوچۀ دباغخانه آغاز میشود و تا کوچۀ قاپوچیباشی امتداد مییابد. در انتهای شرقی این کوچه، ابتدا خانۀ قاپوچیباشی، و سپس راستهبازاری کوچک در ضلع شمـالی کوچـه جـانمـایی شـده اسـت (نک : اطلس، 79). همانگونه که گذشت، در «نقشۀ کرشیش» از این کوچه تحت عنوان کوچۀ قاپوچیباشی نام برده شده است (نک : همـان، 45)، ولی در «نقشۀ برزین» اثری از این کوچه وجود ندارد و سراسر آن محدوده را باغهای بزرگی در بر گرفتهاند (نک : همان، 32). حال با توجه به اهمیت آببخشکن، اگر نامگذاری کرشیش را مبنا قرار دهیم، بدان معنا ست که این کوچه تا پیش از تخریب حصار شاهتهماسبی، با نام کوچۀ قاپوچیباشی خوانده میشده، و پس از تخریب حصار و گسترش کالبدی شهر تهران، به این بخش از کوچه، کوچۀ آببخشکن اطلاق شده است؛ ولی شاید این گمانی بیش نباشد، چراکه ممکن است نام این کوچه که از سر آببخشکن انشعاب میگرفته، نزد اهالی از گذشته به نام کوچۀ آببخشکن معروف بوده، و بعدها با ساکنشدن قاپوچیباشی در این کوچه، نام کوچه به نام او تغییر کرده باشد. مقصود از قاپوچیباشی، گویا محمد آقا تبریزی، قاپوچیباشیِ (اعتمادالسلطنه، 316) دربار مخصوص ناصرالدین شاه است که در این کوچه ساکن بوده است. محدودۀ سنگلج که بازارچه، تکیه و کوچۀ آببخشکن در آن واقع بوده است، تا اواخر سلطنت رضا شاه بر جای خود باقی بود، ولی در سالهای پایانی سلطنت رضا شاه (بین سالهای 1316- 1319 ش)، این اراضی بهسبب بافت کهنه و فرسودهای که داشت، تخریب شد (بلاغی، 49؛ کریمان، 303)؛ چنانکه در تصویری که از «عکس هوایی تهران» در دست است و تاریخ عکاسی آن به شهریور 1319 بازمیگردد، موقعیت «خرابههای سنگلج» در جهت غرب «کـاخ گلستـان» کـاملاً مشهود است (نک : اطلس، 180-181). این اراضی تا اواخر دهۀ 1320 ش، به شکل خرابه وجود داشت، تا اینکه با همت شهرداری وقت برای آبادانی این محدوده، و با حمایت جمعی از نیکوکاران ایرانی و خارجی، بر جای این خرابهها، پارکی عمومی به سبک نوین با نام پارک شهر ساخته شد که در 25 اسفند 1329 گشایش یافت (بلاغی، 47- 48؛ کریمان، 303-304).
مآخذ
اطلس تهران قدیم؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران، ج 1)، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1374 ش؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، «قسمت غربی و مضافات»، قم، 1350 ش؛ کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، تهران، 1355 ش؛ مهریار، محمد و دیگران، اسناد تصویری شهرهای ایرانی، تهران، 1378 ش.