آل احمد \āl-e ahmad\، شمس (تیر 1308- آذر 1389/ ژوئیۀ 1929- دسامبر 2010)، ادیب، نویسنده، مصحح و پژوهشگر ادبی.
شمس، برادر کوچکتر جلال آل احمد، در محلۀ پاچنار تهران در خانوادهای مذهبی زاده شد، آموزههای ابتدایی را نزد پدرش، سید احمد طالقانی، فراگرفت («پیدا ... »، بش )، تحصیلات دورۀ ابتدایی را در مدارس ثریا و مولوی، و دورۀ متوسطه را در دبیرستانهای مروی و دارالفنون گذراند (دانایی، ناگفتهها ... ، 438). او مدرک فوق لیسانس فلسفه و علوم تربیتی را از دانشسرای عالی تهران اخذ کرد و سالها در آموزشوپرورش در دبیرستانهای قزوین و سپس تهران به تدریس منطق و فلسفه و ادبیات اشتغال داشت («زندگینـامه ... »، بش ) و همزمان بهواسطۀ دورهای که در آلمان دیده بود، در دانشسرای عالی، عکاسی هم تدریس میکرد («پیدا»، بش ). گفته میشود بیشتر عکسهای مربوط به تکنگاریهای برادرش، جلال، کار او بوده است (نک : دانایی، همان، 444). او در بنیاد فرهنگ ایران با پرویز ناتل خانلری همکاری داشت و در آنجا، به تصحیح متون کهن میپرداخت (همان، 527؛ «پیدا»، بش ). شمس در 1356 ش، پس از مدتی دوری از کشور، به ایران بازگشت و مؤسسۀ انتشاراتی رواق را که فعالیت آن متوقف شده بود، دوباره راهاندازی کرد و به کار نشر پرداخت. برخی از آثار جلال آل احمد و همسرش، سیمین دانشور، را این انتشارات به بازار کتاب عرضه کرد (دانایی، همان، 895-897). نخستین تجربۀ سیاسی شمس مربوط به عضویت وی در حزب تودۀ ایران است. وی در 1324 ش، در 16سالگی، عضو سازمان جوانان حزب توده شد، ولی در 1326 ش بههمراه برادرش، جلال، از این حزب کنارهگیری کرد (همان، 423، 495). شمس در طول زندگیاش بیش از آنکه فعالی سیاسی باشد، فعالی فرهنگی بوده، و ارتباط وی با حزب زحمتکشان، جبهۀ ملی و نیروی سوم تحت تأثیر برادرش بوده است (همان، 497- 499). شمس با نشریاتی چون نگین به مدیریت محمود عنایت، آرش به سردبیری اسلام کاظمیه، هنر و مردم به سردبیری سیمین دانشور، و جنبش به مدیریت اصغر حاجسیدجوادی همکاری داشت؛ زمانی هم در مجلۀ بامشاد به مدیریت اسماعیل پوروالی صفحات معرفی کتاب را مینوشت؛ بعد از انقلاب نیز مدتی سردبیری روزنامههای کیهان و اطلاعات را بر عهده داشت (همو، «مردی ... »، 16). همچنین چند ماه در هیئت نظارت صدا و سیما، و سپس در ستاد انقلاب فرهنگی در کنار افرادی مانند محمدمهدی ربانی املشی، محمدجواد باهنر، حسن حبیبی و عبدالکریم سروش حضور داشت (همو، ناگفتهها، 507). شمس قلمی روان و ذهنی نقاد داشت و نوشتههایش خواندنی بود؛ حتى نوع گفتوگو و محاورۀ او را جذاب دانستهاند. از شاخصترین آثار او میتوان به تصحیح طوطینامه (جواهر الاسمار)، تألیف عماد بن محمد ثغری اشاره کرد. این اثر افزونبر داشتن ارزش ادبی، حاوی اطلاعاتی دربارۀ فرهنگ، آداب و رسوم، مشاغل و هنرهای سدۀ 8 ق/ 14 م است. ضمناً این اثر را میتوان الگویی موفق از پژوهش و تصحیح آثار خطی گذشتگان به شمار آورد. شمس دو مجموعه داستان به نامهای گاهواره و عقیقه دارد که از آثار ادبی او به شمار میرود. اثر دیگر وی از چشم برادر متنی پژوهشی دربارۀ زندگی و مرگ جلال آل احمد است. سیر و سلوک که درواقع، شرح سفر او به آلمان و اسپانیا ست، از دیگر آثار او ست («زندگینامه»، بش ؛ دانایی، «مردی»، همانجا). شمس آل احمد دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول او با مهوش امیرشاهی بود که پس از مدتی به جدایی انجامید. ثمرۀ این ازدواج دختری به نام کتایون است. ازدواج دوم وی با فرشته (سودابه) اسماعیلی بود که حاصل آن دختری به نام آهو و 3 پسر به نامهای احمد، جلال و محمود است (نک : همو، ناگفتهها، 456-462). شمس از 1376 ش دچار بیماری مغزی شد و بخشی از تواناییاش را از دست داد و سرانجام، در شامگاه یکشنبه 14 آذر 1389 در بیمارستان باهنر تهران درگذشت («زندگینامه»، بش ).
مآخذ
«پیدا و پنهان زندگی شمس آل احمد از زبان همسرش»، نیکصـالحی (مل )؛ دانـایی، محمدحسین، «مردی کـه قصد مرگ نداشت»، اعتماد، تهران، 1391 ش، شم 559‘2؛ همو، ناگفتههایی از زندگی و زمانۀ جلال و شمس آل احمد، دو برادر، به کوشش محمدرضا کایینی، تهران، 1392 ش؛ «زندگینامۀ شمس آل احمد (1308- 1389)»، همشهریآنلاین (مل )؛ نیز:
Hamshahri Online, www.hamshahrionline. ir / details / 122458; Niksalehi, www. niksalehi. com / fun / page / 003368. سارا حسامی