احمد تهرانی \ahmad-e tehrānī\، دیوانی و شاعر عصر صفوی در سدۀ 10 ق/ 16 م، متخلص به قانعی. آگاهی چندانی از احوال و اشعار او در دست نیست. گویا تنها ساممیرزا در تحفۀ سامی، نامی از احمد برده، و پس از یکی ـ دو نکته دربـارۀ او، به رباعیای حکمی از وی بسنده کرده است (چ وحید، 177، چ همایونفرخ، 329-330؛ نیز نک : خیـامپور، 2/ 737). از نسبـت احمـد به تهران برمیآید که در آنجا زاده شده، و به احتمال زیاد در همین تهران درگذشته است. سال تولد و مرگ او نیز دانسته نیست، اما از اسلوب سخن ساممیرزا برمیآید که در زمـان نگـارش تحفه (957 ق بب ) زنده بوده است (چ وحید، همانجا، چ همایونفرخ، 329). تنها نکتهای که از زندگانی احمد میدانیم، اشتغال او به امور دیوانی است، اما اینکه دقیقاً چه میکرده و چـه کارهایی میگزارده، بر ما پوشیده است (نک : همانجاها). گفتنی است برخی از تذکرههـای معـاصر در شنـاخت احمد لغزیدهاند و وی را بهسبب مشابهت در نام، با احمد تهرانی (ه م) ــ فرزنـد لهراسب، برادرزادۀ امیدی، برادر هجـری (ه مم) و پدر امیناحمد رازی (صاحب هفتاقلیم) ــ یکی انگـاشتهاند (نک : شفق، 2/ 1074، نیـز حاشیۀ 1). احمد تهرانی در شعر قانعی تخلص میکرده، و از میان سرودههایش تنها این رباعی ثبت افتاده است: ای دل قدم از دایره بیرون ننهی / پا از حد خود یک قدم افزون ننهی / / از بهر طمع که رویزردی آرد / زنهار که رو بر در هر دون ننهی (نک : ساممیرزا، چ وحید، همانجـا، چ همایونفرخ، 329-330؛ نیز نک : شفق، 2/ 1075، که بهخطا بیت منسوب به احمد تهرانی <فرزند لهراسب>: «از کوی بتان با دل افگار برفتیم / زین شهر به کام دل اغیار برفتیم» را ذیل نام احمد تهرانی <قانعیتخلص> آورده است). ازآنجاکه نام احمد در تذکرههای سدۀ 10 ق یا سدههای پس از آن دیده نمیشود، گویای گمنامی شاعری است که در همان عصر خویش رنگ باخته، و در زیر غبار ایام محو شده است.
مآخذ
خیامپور، عبدالرسول، فرهنگ سخنوران، تهران، 1372 ش؛ ساممیرزا صفوی، تحفۀ سامی، به کوشش حسن وحید دستگردی، تهران، 1314 ش؛ همو، همـان، بـه کوشش رکنالدین همـایونفرخ، تهران، 1384 ش؛ شفق، مجید، شاعران تهران از آغاز تا امروز، تهران، 1377 ش.