تلو، چشمه \ češme-ye telow\ ، چشمهای واقع در اراضی تلو. تلو در گویش مردم محل به معنای تلخاب است. این نام برگرفته از نام دو چشمه در منطقۀ تلو است که آبی تلخ دارند. در دورۀ پهلوی اول، تنها جادۀ تهران به شمشک از تلو میگذشت. این راه محل آمدورفت کامیونهایی بود که از معادن رودبار قصران، زغالسنگ به تهران حمل میکردند. در کنار چشمۀ تلو، کاروانسرایی وجود داشت که محل توقف و استراحت کسانی بود که از مازندران، رودبار قصران یا دماوند به تهران میآمدند؛ بدین ترتیب، کمکم این مکان رونق گرفت و به ایستگاهی میانراهی بدل شد. در آن زمان، گروهی از ارمنیان در کنار دو چشمۀ موسوم به چشمۀ بالا و پایین سکونت داشتند و چشمۀ اصلی تلو در پایین جاده بود.
مأخذ
راکی، قاسم (از اهالی قدیم لواسان)، گفتوگو با مؤلف.