جاجرود، آبراهۀ تاریخی \ āb-rāhe-ye tārīxī-ye jājrūd\ ، آثار برجا مانده از آبراههای در حدفاصل دیوارۀ تاج سد لتیان تا حدود پل تاریخی جاجرود، در جبهۀ غربی رودخانۀ جاجرود و روستاهای عباسآباد، خسروآباد و سعیدآباد و در سرتاسر دامنۀ بلندیهای غربی رودخانۀ جاجرود، با ارتفاع متوسط حدود 20 متر از کنارههای رودخانۀ جاجرود. این آبراهه در سدههای گذشته، برای انتقال آب از رودخانه به زمینها و دامنههای کوه هزاردره و احتمالاً تا منطقۀ سرخهحصار و خجیر حفر شده است. شیب این آبراهه از شیب مسیر رودخانه کمتر است و به گونهای ساخته شده است که آب رودخانه از چند کیلومتر بالاتر به داخل آن هدایت، و به دامنهها و سینهکش کوه منتقل میشده است. از بقایای این آبراهه در حال حاضر حدود 3 کم قابل مشاهده است، اما از مبدأ و مقصد آن بهسبب مداخلات انسانی در دامنۀ کوههای سمت شمال برای احداث ساختمان سد، و بُرش کوهها برای احداث جاده در سمت جنوب اثری قابل دیدن نیست. آنچه از آثار بر جای مانده از بقایای ساختمان این آبراهه در شرایط فعلی میتوان فهمید، آن است که در گذشته مردم این منطقه برای تأمین آب مورد نیاز خود برای آشامیدن و یا کشاورزی، مسیری طولانی از سینهکش کوه را ــ که دارای ساختاری رسوبی از نوع کانگرومرو است ــ بهصورت تونلی باریک یا قناتی با 180 سانتیمتر بلندی و حدود 50 سانتیمتر عرض حفر کرده بوده، و آب را به وسیلۀ آن به نقطۀ مورد نظر انتقال میدادهاند و سالها نیز از این آبراهه بهرهبرداری کردهاند. بقایای رسوبی آب در کف و بدنههای این آبراهه قدمت استفاده از آن را بهخوبی نشان میدهد. این آبراهه در جاهایی که به دره یا عقبنشینی کوه برخورد داشته، به شکل روباز یا جوی آب ساخته شده بوده، و باز هنگام برخورد با صخرههای رسوبی، بهصورت قنات درمیآمده است. این آبراهه را اکنون در بسیاری از نقاط بهسبب فرسایش یا ریزش کوه، بهصورت برش طولی و در برخی از نقاط دیگر به شکل تونل باریک یا قنات میتوان دید و حتى میتوان از داخل آن عبور کرد. بخشهایی از این آبراهه را در بالا و در مجاورت تونلی که در مسیر بزرگراه تهران به پردیس احداث کردهاند و مشرف به رودخانۀ جاجرود است، به صورت حفرههایی بهخوبی میتوان دید. افزون بر این، حفرههای زاغهمانند کوچک و بزرگ متعددی در اطراف آبراهه و در طول مسیر دره وجود دارد که اهالی منطقه در مورد آنها حکایتهایی نقل میکنند و معتقدند که درون آنها گنج مدفون است؛ به همین سبب، داخل بسیاری از آنها گودالهایی که برخی از آنها شبیه چاه است، حفر کردهاند. اغلب این حفرهها کوچک، و دارای 5/ 1 متر بلندی، 2 تا 3 متر عرض، و حدود 5 متر طولاند، اما برخی نیز بزرگاند و 2 تا 3 متر بلندی، 5 تا 10 متر عرض، و 20 تا 30 متر طول دارند. در شماری از این فضاها آثار و شواهدی از زندگی انسان نظیر اجاق، تنور و قطعات سفال مشاهده میشود. به نظر میرسد این فضاها که در فرهنگ مردم کوهنشین، اُسکول یا اُسبول یا زاغه نامیده میشود، محل اقامت موقت عشایر یا مردم دامدار کوچندهای بوده است که در مسیر قشلاق (شهرهای حاشیۀ کویر) به ییلاق (بلندیهای لواسان و رودبار قصران و دشت لار) در اوایل بهار، یا در مسیر بازگشت در اواخر پاییز از آنجا میگذاشتهاند. از این اسبولها هم برای اقامت موقت اعضای ایل، هم بهعنوان محل نگهداری احشام و چهارپایان، و هم به منظور انبارکردن علوفه برای مواقع نیاز، استفاده میکردهاند. اینگونه اسبولها در بسیاری از جاها دیده میشود که اغلب آنها به دست انسان حفر شدهاند، اما برخی از آنها نیز وضعیت طبیعی و ساختار بافت زمینشناختیای است که به مرور زمان بدین شکل درآمدهاند. نمونۀ این نوع اسبولها یا زاغههای دستکنده را در بیشتر نقاط مناطق کوهستانی، و حتى دشتها و بهخصوص در حاشیۀ درهها و رودخانهها میتوان مشاهده کرد که به معماری صخرهای نیز شهرت دارد. روستای میمند شهربابک کرمان و روستای کندوان آذربایجان نمونههای شاخص این نوع معماری به شمار میروند. اما ساختمان آبراهۀ جاجرود یک نمونۀ کمنظیر است و شاید طولانیترین آبراهه در ایران باشد که حکایت از سختکوشی مردم این منطقه و تعامل آنها با طبیعت دارد.