جماران، چنارهای مقدس \ čenārhā-ye moqaddas-e jamārān\ ، دو درخت چنار کهنسال در مرکز محلۀ جماران که با فاصلۀ حدود 10 متر از یکدیگر جای دارند و از دیرباز مورد احترام مردم محل بودهاند. یکی از این دو چنار در کنار مسجد جامع جماران، و دیگری با فاصلهای اندک در بالادست آن قرار دارد. چنار کنار مسجد جامع حدود 5/ 3 متر، و چنار دیگر حدود 5/ 2 متر قطر دارد.
در کنار چنار بالادست تا اواخر دهۀ 1370 ش سقاخانهای با مساحت 2 مـ2 وجود داشته که از موقوفات روستای جماران بوده است (بلاغی، 1/ 41؛ تحقیقات ... ). این سقاخانه نزد مردم جماران دارای تقدس بوده، و با بستن دخیل، آن را بسیار تقدیس میکردهاند (ستوده، 1/ 302) و یا با پخش نذریهایی مانند آش رشته، چای و شربت از آن حاجت میطلبیدند. به گفتۀ کهنسالان جماران، چنار کنار مسجد جامع را شخصی به نام محمدابراهیم جامورانی کاشته است. در کنار این درخت در گذشته محوطهای حیاطدار و قهوهخانهای وجود داشته است که بعد از ظهرها، مردان ده برای دیدار با یکدیگر و گفتوگو در آنجا گرد میآمدهاند. بخشی از تنۀ این چنار، در گذر زمان توسط آسیبهای طبیعی پوسیده شده، و فضایی اتاقگونه در تنۀ آن ایجاد شده بود که به گفتۀ اهالی، زمانی به عنوان کفاشی و مدتی نیز تا سالهای دهۀ 1350 ش به عنوان قصابی از آن استفاده میشده است. اما پس از آن بیاستفاده رها گشته، و به محلی برای تخمگذاری مرغهای خانگی مردم بدل شده بوده است. پس از مدتی از بیم فرو ریختن و از بین رفتن آن، از بالا به داخل تنۀ درخت چنار کنار مسجد، ماسه و سیمان ریخته شده است تا شاکلهاش از هم نپاشد. به هنگام نوسازی مسجد جامع جماران در 1387 ش، بخشهایی بزرگ از شاخههای چنار پایینی را بریدهاند. به گفتۀ یکی از اهالی که خود در نوسازی مسجد جامع بنایی کرده است، در هنگام ساخت مسجد به سبب وجود ریشههای عمیق و پیشرفته در زمین، کار ساختوساز بارها متوقف میشده و پس از بریدن و تراشیدن آنها دوباره ادامه مییافته است که این کار هم منجر به خشکیده شدن بخشی دیگر از چنار کنار مسجد شده است. در حال حاضر (1390 ش) پیرامون چنار بالایی حصار فلزی کوتاهی کار گذاشته شده است و میتوان گفت که حدود 95٪ چنار پایینی نیز در میان دیوار جانب شرقی مسجد جامع محصور شده است.
مآخذ
بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، قسمت مرکزی و مضافات، قم، 1350 ش؛ تحقیقات میدانی مؤلف؛ ستوده، منوچهر، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران، 1351 ش؛ عرفاتی، محمداسماعیل، محسن اژدری و عباس عرفانی، گفتوگو با مؤلف.