اردبیلیها، مسجد \masjed-e arda(e)bīlīhā\، بنایی متعلق به اوایل دورۀ پهلوی دوم، واقع در چهارراه گلوبندک، خیابان پانزده خرداد غربی (بوذرجمهری سابق)، کوچۀ بادامچی، کوچۀ چالهحصار. این اثر در 8/ 5/ 1358 ش به شمارۀ 781‘15 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
بنای مسجد اردبیلیها در جای مسجد ـ مدرسۀ قدیمی چـالهحصار سـاخته شده است. محلۀ چالهحصار (ه م) از جملۀ محلات تهران قدیم و تابع محلۀ سنگلج بود و یکی از گودهـای مسکونی تهران به شمار میرفت (نک : عدل، 15-16؛ قس: تکمیل همایون، 1/ 52، که علت وجود گودها را خاکبرداری برای احداث برج و باروی تهران در دورۀ شاه تهماسب اول میداند). به همین دلیل، ساختمان مسجد چالهحصار در وضعیت اولیهاش در گودی واقع شده بود و پلکان زیادی داشت (مسجد ... ، 2). در وضعیت کنونی نیز صحن و بنای مسجد اردبیلیها با اختلافی حدود 5/ 1 متر، پایینتر از سطح کوچه واقع است. برخی پیشینۀ مسجد و مدرسۀ چالهحصار را مربوط به دورۀ صفویه میدانند (معتمدی، 44)، اما براساس کتیبۀ مرمرینِ قدیمیِ نصبشده بر دیوارِ نمای شبستان، قدمت مسجد و مدرسۀ چالهحصار به سال 1212 ق/ 1797 م، یعنی اوایل دورۀ فتحعلیشاه بازمیگردد که نام بانی آن آغا محمد بن سیفعلی ذکر شده است (طایفه). بنابر اطلاعاتی که از این کتیبه به دست میآید، درمییابیم که او از خواجگان نزدیک به شاه بوده، و استطاعت لازم برای ساخت یک بنای عامالمنفعه را داشته است. ساخت بناهای خیریه همچون مسجد و مدرسه، در میان خواجگان درباری که عملاً نمیتوانستند بازماندگانی داشته باشند، امری معمول بود؛ چنانکه بعدها نیز خواجگانی چون آغا بهرام و عزیزخان خواجه در تهران بناهای خیریه و موقوفاتی ایجاد کردند. مسجد چالهحصار از جملۀ مساجد معتبر محلۀ سنگلج به شمار میآمد. آقا سید محمد طباطبایی، روحانی مشروطهخواه، در ایام جوانی امام جماعت این مسجد بود و در آنجا مجالس وعظ بر پا میکرد. او در دورۀ مشروطه نیز به اصرار مردم، گاهی در این مسجد امامت میکرد (ناظمالاسلام، 1/ 467). گزارشهایی از موعظههای انتقادآمیز او در دست است ( گزارشها ... ، 2/ 724، 726، 733). از کیفیت ساختمان مسجد و مدرسه اطلاعاتی در دست نیست، جز اینکه آب مورد نیاز آن از طریق قنات سنگلج تأمین میشد (بلاغی، 42). در گزارشی دیگر گفته شده که مسـاحت مسجد چالهحصار 100 مـ2 بوده است (فرزانه، بش ). با گذشت زمان، بخش مدرسه از میان رفت و مسجد نیز براثر رکود و استهلاک، بینشاط و مطرود شد. اهالی محل روایت کردهاند که شمار زیادِ پلههای مسجد باعث شد تا مردم بیشتر به مسجد حاج رجبعلی مراجعه کنند و ازاینرو، مسجد چالهحصار بهتدریج متروک و مخروبه گردید (مسجد، 2). در اواخر دورۀ پهلوی اول، جمعیت اردبیلیهای مقیم تهران، زمین مخروبۀ مسجد چالهحصار را با همکاری عباسقلی بازرگان (پدر مهدی بازرگان) خریداری کردند و اقدام به ساخت مسجدی جدید با هزینۀ شخصی خود در زمین آن نمودند (فرزانه، بش )؛ ازاینپس مسجـد جدید به نام مسجد اردبیلیها نامگذاری شد و تاریخ تأسیس آن نیز براساس کتیبۀ کاشی سردرِ بنا، 1323 ش است. گفته میشود نظارت بر ساخت مسجد را حسین لرزاده (ه م) بر عهده داشت و با اینکه زمین بنا قِناسی داشت، مسجد بهصورت چهارگوش کامل درآمد (فرزانه، بش ). گویا این مسجد در 1388 ش دوباره بازسازی شده است؛ به نظر میرسد سردرِ ساختمان و تزیینات کاشی آن مربوط به همین دورۀ بازسازی باشد. امروزه دیوار خارجی، سردر و شبستان مسجد بهطورکامل فاقد عناصر معماری قدیمی است و فقط نمای آجرپوش و کاشیکاری مسجد، قدیمیتر از دیگر بخشها ست؛ اگرچه در پروندۀ ثبتی میراث، قدمت بدنۀ آجریِ نما، به دورۀ قاجار بازمیگردد، اما این نما نیز مانند فضای داخلی شبستان، در دورۀ پهلوی ساخته شده است (طایفه).
معماری
مسجد اردبیلیها در حال حاضر متشکل از یک ایوان ورودی از داخل کوچۀ چالهحصار، یک صحن و یک شبستان در ضلع شرقی صحن است. ایوان ورودی تقریباً در میانۀ ضلع شمالی بنا قرار دارد. پس از ایوان، فضای ورودی با سقف تخت و شماری پله واقع شده است که به کف صحن منتهی میشود. بلافاصله پس از پلکان، در جبهۀ شمال غربی صحن، دهلیزی قرار دارد که بهعنوان وضوخانۀ مسجد استفاده میشود. در جبهۀ شمال شرقی، بخشی از ساختمان مسجد، شامل ورودی شبستان، آبدارخانه و کفشداری است. شبستان مسجد در سرتاسر جبهۀ شرقی امتداد یافته که فضایی مستطیلشکل و یکپارچه، با سقفی بلند و تخت است. سقف شبستان بر فراز 12 ستون مدور که در دو ردیف چیده شدهاند، بر پا شده است. گفته میشود این ستونهای آهنی از کشور بلژیک و بهمنظور ساخت کارخانۀ ذوبآهنِ کرج در دورۀ رضا شاه خریداری شده بود که بهدلیل تغییر در برنامه، به تهران منتقل گشت و در این ساختمان به کار رفت (فرزانه، بش ). دیوار غربی شبستان دارای نورگیرهای بلند و کشیده با قوس جناغی است که به صحن مسجد نگاه میکنند. همچنین یک نورگیر سقفی نیز در مرکز سقف شبستان برای دریافت نورِ بیشتر تعبیه شده است. بر دیوار جنوبی شبستان، محراب مرمرین مسجد قرار دارد و بر دیوار شمالی، در نقطۀ مقابل محراب یک سقاخانه تعبیه شده که در نگاه اول مشخصات ظاهری محراب را دارا ست. در میانۀ ضلع شرقی شبستان، دری قرار دارد که رو به فضای نواریشکل واقع در پشت شبستان باز میشود. این فضا سرپوشیده است و بهعنوان آشپزخانه استفاده میشود. نورِ لازم آشپزخانه را دو ردیف نورگیر تأمین میکنند که در دو ضلع غربی و شرقی آن واقعاند. نمای مسجد از داخل صحن، به شکل بدنهای آجری با یک محور تقارن در مرکز و دو بخش جانبی است. این نما پیش از هرچیز یادآور بناهای دورۀ پهلوی اول است که با ترکیبی از آجر و کاشی، درها و پنجرههای بلند با قوس جناغی، پس و پیشنشینی دیوارهای بدنه و قاببندی سطوح بیرونی ساخته میشدند. اما وجود عناصری مانند تاج تزیینی بالای بخش مرکزی نما و دو عنصر عمودی در دو طرف تاج که میتواند سمبُلی از مناره باشد، نمای ساختمان را از الگوی متعارف مسجد خارج ساخته است. بیشترین عوامل نماسازی در بخش مرکزی نما متمرکز شدهاند. در آکسِ نما درِ رفیع ورودی شبستان با قوس جناغی واقع شده، و پیرامون آن را قاب آجری و یک نوار کاشینوشته فراگرفته است. در دو طرف در، دو ستون سنگی تزیینی روی سکوی آجری با سرستون گلدانیشکل ساده قرار دارد. سرستونها به دو حجم مکعبمستطیلشکل ستونمانندِ آجری متصلاند. این حجمهای تزیینی با ارتفاع تقریبی یک متر تا نزدیکی لبۀ بام پیش رفتهاند. در بَرِ بیرونیِ ستونها نیز دو ستون کوتاه به چشم میخورد که برای تزیین نما به کار رفتهاند، اما کاملاً زائد مینمایند. دو طرفِ بخشِ مرکزی نما را دو دیوار کمعرض با پسنشینی نسبت به سطح نما تشکیل داده است. بر این سطوح جانبی دو نورگیر قدی جناغی تعبیه شده است که اندکی کوتاهتر از درِ مرکزی نما هستند. بدنههای انتهایی نما (سطوح شمالی و جنوبی) نیز بار دیگر پیش نشسته و همسطح بخش مرکزی نما شدهاند و هریک نورگیری بلند همارتفاع با درِ مرکزی نما دارند. عوامل تزیینیِ نمای بیرونی شامل قاببندی و کاشیکاری است. کاشیها از نوع خشتیِ هفترنگ با نقوش گیاهی و اسلیمی در زمینۀ لاجوردی، ساخت کارخانۀ خاکنگار مقدم است. این تزیینات در قالب کاشینوشتۀ نواریشکل، گرداگرد درِ مرکزی نما، لچکی پنجرهها و حاشیۀ انداختهشده بر ستونچههای چهارگوش نمای مرکزی و دو طرف تاج بام است. همچنین نغولهای ایجادشده بر بدنههای جانبی و قابهای آجری اجراشده بر اطراف نورگیرها از دیگر عوامل تزیینی است. متمایزترین عنصر تزیینیِ نما، تاجِ نیمدایرۀ بالای نما در بخش مرکزی است. بر سینۀ این تاج یک روزن مدور اجرا شده، و لبۀ قوس آن نیز به گونهای آجرچینی گشته است که همچون پرتو خورشید مینماید. دو مناره واقع در دو طرف تاج از دیگر عوامل تزیینی نما به شمار میآیند. منارهها به شکل دو ستون کوتاه با مقطع مربعاند که در گوشهها پخ شده است. قسمت بالایی منارهها 4 ردیف پرۀ آجری دارد و در پایان به کلاهک ختم میشود. نمای درونی مسجد دارای کاشیکاری و کتیبهنویسی به خط نسخ در محراب است. سقاخانۀ شبستان با حاشیههای کاشیکاری تزیین شده، و دارای پنجرۀ فلزی مشبک است که بر سطح آن گلبرگهای ظریفی اجرا شده است. گلبرگها با قطعات خرد آینه و شیشههای سبزرنگ، نگینگذاری شده است (طایفه).
مآخذ
بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، «قسمت مرکزی و مضافـات»، قم، 1350 ش؛ تکمیل همایون، ناصر، تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران، تهران، 1377 ش؛ طایفه، سیما، تحقیقات میدانی؛ عدل، شهریار، «باغ مسکونی یا تهران در گذشتههای دور ... »، تهران پایتخت دویستساله، به کوشش شهریار عدل و برنارد اوکارد، ترجمۀ ابوالحسن سروقد مقدم و دیگران، تهران، 1375 ش؛ فرزانه، حجت، «گزارشی از مسجد مرکزی اردبیلیهای تهران»، خانۀ اردبیل (مل )؛ گزارشهای نظمیه از محلات طهران، به کوشش انسیه شیخرضایی و شهلا آذری، تهران، 1377 ش؛ مسجد اردبیلیها، گزارش ثبتی، سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری استـان تهران، شم 781‘15؛ معتمدی، محسن، جغرافیـای تـاریخی تهران، تهران، 1381 ش؛ ناظمالاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران، 1357 ش؛ نیز: