رودبار قصران، معادن زغالسنگ \ maʾāden-e zoqāl-sang-e rūdbār-e qasrān\ ، معادن زغالسنگی در رودبار قصران، در نوار نسبتاً باریکی که عرض آن حدود 7 کمـ و طول آن در جهت شرق به غرب به حدود 30 کمـ میرسد. شرقیترین این معادن در ناحیۀ خاتونبارگاه، و غربیترین آنها در گاجره شناسایی شده، و از 1310 تا 1335 ش از آنها زغالسنگ استخراج میشده است. علت اصلی استخراج معادن زغالسنگ در سالهای یادشده، احداث راه آهن سراسری ایران بود که از بندر امام خمینی (بندر شاهپور سابق) در کرانۀ خلیج فارس تا بندر ترکمن (بندر شاه سابق) در کنار دریای مازندران امتداد داشت. احداث این راه آهن که در زمان خود از طرحهای بسیار بزرگ و دارای شهرت بینالمللی بود، بیش از 500‘1 کمـ طول داشت و ارتفاعات، درهها، کوهها و دشتهای وسیع سلسلهجبال زاگرس و البرز را قطع میکرد. لوکوموتیوهای قطارهای نسل اول با قدرت بخار حرکت میکرد و برای تأمین بخار، مخازن آبی روی آنها تعبیه کرده بودند که برای به جوش آوردنش از زغالسنگ استفاده میکردند. بدین منظور، در یک برهۀ زمانی خاص، زغالسنگ بهعنوان منبع اصلی سوخت در نقاط مختلف ایران و بهخصوص در مناطقی که در مجاورت مسیر راه آهن سراسری قرار داشت، شناسایی گردید و استخراج آن در دستور کار مسئولان قرارگرفت. این امر در تهران دارای اهمیت بیشتری بود؛ ازاینرو، متخصصان وارد عمل شدند و با استفاده از اطلاعات افراد بومی منطقه، معادن زغالسنگ رودبار قصران شناسایی، و عملیات استخراج از آنها آغاز شد. معادن زغالسنگ رودبار قصران از شرق به غرب در مناطق و روستاهای خاتونبارگاه، گرمابدر، روته، شمشک و گاجره قرار دارد. مرکز اصلی این معادن در شمشک واقع بود؛ به همین علت طبق دستور مسئولان وقت، پروفسور محمود حسابی طی سالهای 1312 تا 1314 ش راه فعلی گردنۀ قوچک تا شمشک و راه فشم به آبنیک و گرمابدر را به رغم بدی مسیر و دشوار بودن کار طراحی کرد و به انجام رساند و تأسیسات نسبتاً کاملی ازجمله درمانگاه، سینما، مدرسه، حمام، ساختمانهای اداری، ساختمانهایی جهت استقرار و اسکان کارگران، پُست برق و جز آنها در شمشک احداث کرد که آثار بسیاری از آنها تا اکنون موجود است و از برخی از آنها هنوز بهرهبرداری میشود. در مسیر راه فشم به گرمابدر پلهایی وجود دارد که بسیار شبیه پلهای مسیر راهآهن سراسری است و به نظر میرسد که طراح و سازندۀ آنها یکی بوده باشد. نوع مصالحِ بهکاررفته در ساخت این پلها سیمان و سنگ مالون است و پلها طاق قوسی بیزکند دارند. بسیاری از این پلها دارای کتیبه و سنگ تاریخاند. بهعنوان نمونه، پل تاریخی روستای آبنیک دارای سنگ تاریخیای است که سال هجری شمسی را در بالا با اعداد فارسی (1320)، و تاریخ میلادی را در پایین با اعداد لاتین (1941) روی آن حک کردهاند. وجود چنین پلهایی در نقطۀ نسبتاً دور و در مسیری که راه اصلی نبوده و بنبست است، اهمیت فوقالعادۀ تهیه و حملونقل زغالسنگ را نشان میدهد. پل تاریخی روستای آبنیک اولین بار در 1381 ش بررسی و مستندسازی شد و پروندۀ ثبتی آن تهیه گردید و سرانجام، در مهر 1382 در فهرست آثار ملی به ثبت رسید و مشمول قوانین حفاظتی گردید. در آن زمان، راه دسترسی کافی و لازم برای همۀ معادن زغالسنگ وجود نداشت؛ از اینرو، در بسیاری از معادن کارگران مجبور بودند پس از استخراج زغالسنگ آن را با چهارپایانی نظیر اسب، الاغ و بهخصوص قاطر تا کنار جادۀ اصلی حمل، و از آن به بعد توسط کامیون به ایستگاه راه آهن تهران منتقل کنند. در محدودهای که ذکر شد، بالغ بر 35 معدن زغالسنگ وجود داشت که برخی از آنها ذخایر غنی و برخی نیز ذخیرۀ جزئی داشتند. مهمترین این معادن که بقایای برخی از آنها هنوز بر جای مانده است، عبارتاند از: 1. معادن هفتگانۀ خاتونبارگاه، با موقعیت جغرافیایی °51 و ´39 تا °51 و ´42 طول شرقی، و °35 و ´58 تا °36 و ´2 عرض شمالی، و در ارتفاع متوسط 900‘2متری از سطح دریا. 2. معادن سهگانۀ زغالسنگ آبسنگ در سمت شمال روستاهای گرمابدر و آبنیک، با موقعیت جغرافیایی °51 و ´5/ 37 طول شرقی، و °36 و ´1 عرض شمالی، و در ارتفاع متوسط 800‘2متری از سطح دریا. 3. معادن سهگانۀ زغالسنگ روستای روته مانند معدن زغالسنگ لپهسنگ یا لپسنگ، با موقعیت جغرافیایی °51 و ´5/ 32 طول شرقی، و °36 و ´1 عرض شمالی، و در ارتفاع متوسط 850‘2متری از سطح دریا. 4. معادن هفتگانۀ زغالسنگ شمشک ازجمله معدن فیچال، معدن شمشک بالا، معدن شمشک پایین و معدن سنگ چشمهسر و جز آنها، با موقعیت جغرافیایی °51 و ´32 تا °51 و ´28 طول شرقی، و °36 و ´1 تا °36 و ´2 عرض شمالی، و در ارتفاع متوسط 850‘2متری از سطح دریا. معادن زغالسنگ شمشک و بهخصوص معدن فیچال از غنیترین معادن منطقه بود و تا آخرین روزهای نیاز به زغالسنگ، از آن برداشت میشد. 5. معادن پنجگانۀ گاجره ازجمله معدن زغالسنگ ارسین، با موقعیت جغرافیایی °51 و ´5/ 24 تا °51 و ´22 طول شرقی و °36 و ´5/ 2 تا °36 و ´5/ 3 عرض شمالی، و در ارتفاع متوسط 750‘2 متری از سطح دریا. زغالسنگ استخراجی از معادن گاجره از طریق جادۀ چالوس ـ کرج به تهران منتقل میشد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، نسل جدید لوکوموتیوهای قطار که سوخت آن گازوئیل بود، جای لوکوموتیوهای قبلی را که با انرژی بخار حرکت میکردند، گرفت و بدینترتیب عمدهترین مصرفکنندۀ زغالسنگ از دور خارج گردید. تحول صنعتیِ پیشآمده موجب شد مصرف زغالسنگ دفعتاً کاهش یابد و معادن زغالسنگ رو به رکود و تعطیلی پیش روند. هرچند تا سالها بعد، از زغالسنگ بهعنوان سوخت خانگی و سوخت کورههای صنایع کوچک و عمدتاً دستی استفاده میشد، اما هرگز دیگر رونق قبلی خود را باز نیافت. هزاران کارگر بومی و غیربومی که در معادن کار میکردند پراکنده شدند و یا به کارهای دیگر روی آوردند. در همین دوران رکود و شاید کمتوجهی به معادن زغالسنگ بود که دو حادثۀ تلخ موجب تعطیلی همیشگی معادن زغالسنگ رودبار قصران شد: حادثۀ نخست در 1338 ش در معدنی در محلۀ بندعلی رخ داد. در این حادثه، 21 تن از کارگران این معدن بر اثر گازگرفتگی مردند و معدن تعطیل شد. حادثۀ دوم در 1340 ش در یکی از معادن فیچال به نام معدن ساوجی روی داد. در این حادثه بر اثر علتی مشابه حادثۀ نخست، بخشی از سقف معدن فروریخت و 11 تن جان خود را از دست دادند و از آن پس پروندۀ فعالیت معدن زغالسنگ منطقه بسته شد. درگاه ورودی و تونلهای بسیاری از معادن یادشده تا حدود دهۀ 1370 ش وجود داشت، اما در پی افزایش جمعیت روستاها ازجمله شمشک و گسترش ساختوسازها، معادن نزدیک به آبادیها تخریب و به جای آنها ساختمانهای مسکونی ساخته شد.