responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1032

موضوع: تفسیر سوره یوسف29- آیه 87 تا 89

تاریخ پخش: 79/11/06

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

بحث ما در تفسیر سوره یوسف رسید به آیه 87 که مطالبی درباره آن هست. (يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ) (يوسف /87) دهها سال قبل برادران یوسف او را به اسم بازی برده و به چاه پرت کرده و رفتند از چاه آب کشیده او بلا آمد او را به اسم برده فروخته و دست و به دست تا به خانه شاه، و زن شاه عاشق شده و بعد او را زندان کرده و دهها سال گذشت تا بالاخره به عنوان تعبیر خواب او را با لیافت دانسته تا رئیس غلات شد و بعد قحطی و کاروان، کاروان از شهرها و روستا می آمدند برگندم گرفتن تا برادران یوسف هم جند بار آمدند برای گرفتن گندم و البته آنها اطلاع نداشتند آن کسی که شاه شده و رئیس غلات همان یوسف است. یکدفعه که برادرها برای گرفتن گندم رفتند حضرت یعقوب گفت که در این سفر از یوسف و برادرش جستجو کنید آنها گفتند چقدر از یوسف یاد می کنی او تمام شد، تو آنقدر گریه کنی تا مثل شمع آب بشوی، ولی باز پدر اصرار داشت که از او جستجو کنید بلکه او را پیدا کنید و از این کار مأیوس نشوید. و چون گفتیم یأس از نشانه های کفر و مسلمان نباید مأیوس شود مقداری درباره یأس صحبت کردیم.

1- پرهيز از اميد بدون دليل

* و اما دو مطلب دیگر:
پس یأس از گناهان کبیره است و انسان مأیوس از قدرت خدا نمی داند، او دستش باز، درخت خشک را سبز و به پیرهم می تواند بچه بدهد و از سنگ چشمه بیرون آورد و استعداد خود را هم نمی داند و زود به بن بست می رسد.
و بعضی‌ها هم بدون دلیل امید دارند.
حدیث داريم امام صادق (ع) فرمودند: «إِيَّاكَ وَ الرَّجَاءَ الْكَاذِب»(تحف‌العقول، ص 284) بپرهیز از امید دروغین و نابجا.اهل نماز نیست می گوید: خدا مرا می بخشد، مثال: یکی می گفت: من مجتهد نیستم ولی مریدش می گفت چرا آقا مجتهد است ولی خود نمی داند. حدیث داريم امام صادق (ع) فرمود: اگر کسی نماز را سبک بشمارد او را شفاعت نمی کنیم حدیث: امام على (ع) فرمودند: «لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَل»(نهج‌البلاغه، حكمت 150) امید به آخرت نداشته باشید. مثال: کسی که به بیابان برود که شکار ندارد و تفنگی دارد که فشنگ ندارد و دیگی که غذا ندارد و قبری که مرده نداد و شعری که قافیه ندارد. اسمهای بی مسمی. داریم که سازمان ملل و حقوق بشر و عدالت اجتماعی، کدام عدالت و کدام حقوق کو؟ حدیث داريم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «الْمَغْرُورُ مَنْ رَجَا غَيْرَ اللَّهِ»(الفضائل، ص‌152).
قرآن می فرماید: (إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في‌ سَبيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ) (بقره /218)
بدرستیکه آنان که ایمان آورده و هجرت و جهاد کردند آنها امیدواران‌اند(واقعی هستند) حدیث داريم «لَا تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَذَابَ اللَّهِ لِقَوْلِهِ تَعَالَى فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ وَ لَا تَيْأَسَنَّ لِشَرِّ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ لِقَوْلِهِ تَعَالَى إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ»(نهج‌البلاغه، حكمت‌377)
نگويیم مردم خوب و هیچ زمان گرفتار نمی شودند، با توجه به آیه قرآن اگر بگوید یا که خوب هستیم از زیانکار است و قحطی برای قبل بود نه حال، چرا ممکن است حال هم قحطی شود. نگو چون آب و زمین و وضع ارز و دلار و پول نفت خوب پس امسال وضع ما هم خوب است ممکن است همه آنها خوب ولی در آستانه برداشت آفتی می آید و همه آنها را از بین می برد، مقدمات ما را از ذی المقدمه غافل نکند. من تشکر می کنم از هواپیمایی که اخیراً می‌گویند: انشاء الله هواپیما تا چند دقیقه دیگر در فرودگاه می نشنید قبلاً می گفتند لازم نیست چون کامپیوتر هست. هواپیمایی هم که سقوط می کند کامپیوتر دارد.

2- رسيدن به الطاف خدا با تنبلي سازگار نيست

و می فرماید: «وَ لَا تَيْأَسَنَّ لِشَرِّ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ»ممکن است امتی که ما که ما فکر می کنیم بداست و خداوند آنها را آتشی می زند خداوند آنها را نجات می دهد. امتی هم که خوب هستند گرفتار می‌شوند.
فرد لاتی اطراف امام صادق (ع) بود اعتراض کردند، حضرت فرمود: او صفات و اخلاق خوبی هم دارد از فرد دیگری هم به نزد آن حضرت خیلی تعریف می کردند، زمانی که نامه را دید گفت: خوب بله ما که امسال سهم خود را داده ایم اگر سال دیگر بدهکار شدیم حضرت فرمود: حدیث هم همین را می گوید که مردم را به خاطر بدیی آنها نگوئید حتماً نابود هستند ممکن است در وجود او چراغی است که همه بدست او را روشن می کند.
از کلمه «يا بَنِيَّ» معلوم می شود که رابطه پدر با فرزندان باید خوب باشد با اینکه 30 سال برادران با انداختن یوسف به چاه و مسائلی که پیش آمد پدر را سوزاندند ولی پدر نمی تواند با آنها قهر کند برای حوادث تلخ. کسی مأیوس نمی شود جز کافر. رسیدن به الطاف خدا با تنبلی سازگار نیست. «اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا» می‌گوید: می خواهم مطالعه کنم ولی کتابخانه سرد است، درحالیک یوسف علم و صنعت هجرت است چون: نامبرده رنج گنج میسر نمی شود…

3- خداوند هم كارگر است

ما خوبیهایی داریم و بدیهایی، خوبیها را همه می گویند، یکی از بدیها این است که حال کار کردن نداریم. مثال: می‌گوید امروز روز نحسی است چون خیلی کار دارم، بگو روز با برکتی است. مثال: داماد چه کاره است؟ بیچاره کارگراست، مگر کارگر بیچاره است مگر امام خمینی (ره). نفرمود: که خدا هم کارگر است، کارگر هم عریز است. محصل و دانشجو و رشد علمی الحمد الله در کشور ما زیاد است، ولی باید به جایی برسیم که اگر مدرک هم نباشد درس خواندن باشد، همه مشتاق علم باشند چه مدرک باشد یا نباشد. اولیاء خدا نه خود مأیوس شده و نه دیگران را مأیوس می کنند. حضرت یعقوب نه خود مأیوس است و نه دیگران را مأیوس می کنند.
(فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقينَ) (يوسف /88)
پس زمانی که برادران بر یوسف وارد شدند گفتند: ای عزیز بدبختی‌ها و اهل ما را گرفته و ما پول کمی آورده ایم ولی تو حق گندم ما را حسابی وفا کرده و به ما بده و به ما صدقه بده که خداوند افراد صدقه دهنده را دوست دارد. «مُزْجاةٍ» پول کمی است که به هر کس بدهی آن را پرت می کند. «الله اکبر» از اینکه روزی این برادران به یوسف حسادت برده که پدر او را دوست دارد و حال آنکه (نَحْنُ عُصْبَةٌ) (يوسف /8) ما یک تشکیلات قوی هستیم، حالا به التماس افتاده‌اند. بعضی گویند: منظور این است که هم گندم را و هم برادرما «بنیامین» را که قبلاً او را نگه داشته ای بده، همان برادری که دفعه قبل کیل را در خورجین آنها گذاشت و گفت چون دزدی شده او را باید گروی نگه بداریم و چنین کاری را با این طرح یوسف قبلاً انجام داده بود. قبل گفته ایم.

4- غرور نابجاي افراد روزي شكسته خواهد شد

* درس‌ها:
1- فرق بین دید پدر و برادران: که پدر می گوید: از یوسف تحقیق کنید، آنها می گویند گندم کافی به نامبرده او به فکر یوسف و اینها به کفر شکم. مثال: زمینی است یکی می گوید برای زمینی فوتبال، یکی برای کتابخانه و یکی برای کشاورزی، هر کس با عینک خود نگاه می کند.
2- پول گرفتن روانشناسی می خواهد: و همه کاری مثل تحصیل و خواستگاری. اول گفتند: «يا أَيُّهَا الْعَزيزُ» تجلیل کردند حاج‌ها شما که فرد خیر و پدرتان مسجد ساخته، پدر بزرگتان، شما خانواده کرم هستید.
دوم: نیاز خود را مطرح کردند: «مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ»
سوم: کبود بودجه را مطرح کردند: «وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ»
چهارم: ایجاد انگیزه: «إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقينَ»
تمام آنها که باد دماغ دارند روزی خالی می شود، برادران گردن کلفت و مغرور ولی:
آنچه شیران را کند رو به مزاج احتیاج است احتیاج است احتیاج
خداوند هم در قرآن می فرماید که:
(فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ) (عنكبوت /65) انسان زمانی که گرفتار شده و سوار برکشتی می شود خدا را می خواند فلما نجاهم:
اطاق زایشگاه «یا اباالفضل» بچه که متولد شد می گوید: عباس و ابالفضل اسم قدیمی است بلکه شیتا، فیتا، را گفتن یا زهرا فراموش کردی حالا به قول ما کاشاني‌ها می‌گويیم «ماقوله» شما هم می گويید «حاشا» حرف را برمی‌گرداند(خلاصه ما خیلی نامرد هستیم) یک ساعت چیزی و ساعت دیگر چیز دیگری می‌گوید: چقدر بازار می‌گویند دعا کنید ما پولدار شدیم خمس که هیچ اضافه هم می دهیم حالا سرمایه کلان نه خمس می‌دهد و نه… فراموش کرده. آیه بعد:

5- دو معنا درباره‌ي علم و جهل

(قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ) (يوسف /89) یوسف گفت: آیا می دانید که شما به یوسف و برادرش چه کردید.
گرچه برادرها نمی دانند که این یوسف است ولی یعقوب نامه‌ای به مسئول غلات (یوسف) نوشت که وقتی نامه یعقوب را خواند خیلی گریه، کرد که اشکها به لباس او ریخت برادرها با خود گفتند: عجب این مگر پدر ما را می شناسد که به نامه او متأثر شده، و نامه را به چشم گذاشته و می بوسد، گویند این کیست و چرا اینگونه برخورد کرد. اینکه می گوید آیا می دانید چه کردید، یعنی توبه کنید، آنگاه که شما اینکار را کردید جاهل بودید. «علم و جهل» دو معنی داردی یکی آنکه در جامعه می‌گویند و یکي اینجا که اول می‌گوید: شما می دانستید «عَلِمْتُمْ» و بعد: «جاهِلُونَ» به این معنی است که هر گاه غریزه بر علم حاکم شود انسان مثل جاهل است گرچه علم باشد. نه به معنای بی سواد است.
پس هر تحصیل کرده ای محکوم حسدش شد او هم جاهل است، گرچه فوق لیسانس ولی درو می گوید برای یک بستنی و حجة السلام امضای نابجا کرد و به ناحق. حدیث داريم «كُلَّ ذَنْبٍ عَمِلَهُ الْعَبْدُ وَ ْ نَ ِ لِماً فَهُوَ جَاهِلٌ حِينَ خَاطَرَ بِنَفْسِهِ فِي مَعْصِيَةِ رَبِّهِ»(تفسيرعياشي، ج‌1، ص‌228) هر مکمل گناهی را بند های انجام دهد گرچه به آن عالم باشد جاهل است. بعد امام صادق (ع) داستان یوسف را فرمود که: «قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ»
خیلی حساس و هنر است اینجا که اینها نامه را دادند او گریه کرد اینها حساس شدند نشانه‌هائی از یوسف به همدیگر دادند و تأیید کردند که این هم مثل یوسف است لذا گفتند: آیا تو یوسف هستی، او هم گفت بله همدیگر را در بغل گرفته و چه هنرمندی می تواند فیلم برداری کند.
حدیث داريم امام صادق (ع) فرمود: داستان یوسف مثل حضرت مهدی است. برادران یوسف او را دیده و شناختند، شما هم او را می بینید و نمی شناسید ولی او شما را می شناسد تمام گناهکاران روزی شرمنده خواهند شد، من برای چه دروغ گفته و از خدا شرم نكردم. اینکه چه شد و چه صحنه ای در جلسه بعد می‌گویم.
خدایا به حق محمد و آل محمد آنی و کمتر از آن ما را به خودمان واگذار نکن.
خدایا یوس زمان حضرت امام زمان قلبش برای همیشه از همه ما راضی بگردان.
خدایا برادران یوسف شرمنده شدند ما را در دنیا و آخرت شرمنده اعمال و افکار و نیاتمان قرار نده.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1032
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست